لمس دستان قشنگت همچنان یک آرزوست

لمس دستان قشنگت ، همچنان یک آرزوست
خانه ی این دل خراب و بند بر یک تار موست

کو کجایی، در کجای شهر پنهان گشته ای؟
ای که بی تو غم شده هم خانه ام ،مانند دوست

من همانم آن پرستو ، خسته بال و بی نفس
پر گشایم ،من به عشقت جسته ام از این قفس

من تمام کوچه های شهر را پر میزنم
تا بیابم رد پایی از تو ای ، همچون نفس

طرح چشمان قشنگت ،در دل و جان من است
گر نباشی خانه نه! این کلبه زندان من است

من تمام تار و پودم با تو معنا میشود
گوشه ی چشمی نما ، عشق تو پایان من است!!
دیدگاه ها (۱)

شدہ ام دور ز آ غوش تو امشب یارمچہ ڪنم از غم مهجورے تو بیدارم...

پا به پایت عاشقانه این همه راه آمدمغافل اما هم چو یوسف ب...

بی تو اینجا گذرِ ثانیه ها آسان نیستزیر باران تو نباشی به خدا...

دلم آغوش میخواهد...ولی...بی کینه وساده...پرازتشویش میخواهد.....

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

عین کسی که در تمام تناسخ هایشفاحشه ای غمگین بودهو مجسمه ی بر...

░⃟‌‌‎‎‌قطره قطره اشکهایم میچکد بر دفترمیاد بادا ... ان نگار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط