حال خوشی دارد این تنهاییوقتی همه شلوغندپر از دوست داشتن

حال خوشی دارد این تنهایی.وقتی همه شلوغند.پر از دوست داشتن های یک شبه. پر از رهایی کاذب و غمگین.
و دیگر کسی تفاوت بین در لحظه خوش بودن و بی‌بندوباری را نمی‌فهمد.
چقدر جای کسی خالی‌ست تا نگاهی به دنیای ما بیاندازد.
دنیای ما آدم‌های وفاداری که از ترسِ این شلوغی، تنها مانده‌ایم.
چقدر جای کسی خالی‌ست که دلت بخواهد دوستش داشته باشی و اصلن دلت بیاید به دوست داشتنش.
آن‌قدر هرج و مرج مد شده که دیگر چیزی به چیزی نمی‌آید.
عجب تضاد زیبایی!
دیگران شلوغند و خوشحال،
و ما آدم‌های وفادار به احمقانه‌ترین شکل داریم به تنهایی عادت می‌کنیم و دردمان هم نمی‌گیرد.
مگر تنهایی درد هم دارد؟
انتظار است که درد دارد. تنهایی وقتی زجر آور می‌شود که انتظار بکشی. انتظار بکشی کسی بیاید و مهرِ ماندگار با خودش بیاورد.
ما که به هر چه تحمیل‌مان می‌شود زود عادت می‌کنیم و دردمان هم نمی‌آید.
تنهایی هم روی باقی چیزها...
دیدگاه ها (۱۰)

"من دوستش داشتم"فقط سه تا کلمه نیست، یا یه جمله معنی داریا ح...

مردی تنها.....با یک من بغض.....در حالی که نفرت از چشمانش شره...

دوست داشتن که لباس تن نیستکه هر وقت دلت نخواست عوضش کنیخدا ن...

ادما گذشتشون یادشون نمیره،فقط براشون کمرنگ تر میشههیچوقت نگی...

گاهی آدم ها بیصدا از زندگی مان میروند... نه قهر میکنند، نه خ...

رسم زندگی

بررسی شعر زیبای «ونگوک» از (تس) (بخش دوم) ................ ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط