★سناریو ★(درخواستی)
★سناریو ★(درخواستی)
ریاکشن پسرای اسلایترین وقتی....
وقتی کرم میریزی و هعی اذیتشون میکنی هرچی هم میگن تکرار میکنی....
- - - - - - - - - -
دراکو: توی کلاس بودین و تو هعی دراکو رو اذیت میکردی و دراکو هم اعصابش خورد شده بود و هرچی یهت میگفت تو هعی ادامه میدادی و دراکو هم دستشو بزاره رو رون پات و تو دردت میگیره
دراکو: هنوز واسه معذرت خواهی زوده تو خوابگاه میبینمت (دراکو عصبانی میشودد)
تام: تام داشت کتاب میخوند و تو هعی کرم میریختی که تام ررگشت سمتت و با اعصبانیت نگات میکنه اما تو از دستی بیشتر کارتو تکرار میکنی و تام بهو دستتو میگیره پرتت میکنه رو پاش و همونجا نگهت میداره تام: نظرت چیه همینجا بشینی و اعصبانیم نکنی بیب....
لورنزو: توی خوابگاه بودین و لورنزو داشت با بقیه پسرا صحبت میکردو تو هی انگولکش میکردی(فهمیدین😂) اونم دستتو گرفت و درگوشت گفت لورنزو: کاری نکن تا صبح بیدار نگهت دارم
متیو: توی جلسه مرگخوار ها نشسته بودین متیو دلشت با دقت گوش میکرد و توهم از دستی هعی پاش و لقت میکردی (چه کاریههه) متیو هم دستشو میزاره روی رون پات و فشار میده سرشو میاره نزدیک تر متیو: تو که دوست نداری تا یه ماه لنگ بزنی دوست داری؟
ریگولوس: ریگولوس داشت لباساشو تنش میکردو اماده میشد واسه. مسابقه کوییدیچ امروز و یکم دیرش شده بود اما تو نمیذاشتیو هعی اذیت میکردی و ریگولوس تورو محکم چسبوند و دیوار ریگولوس: میدونی این مسابقه واسم مهمه وگرنه اگه به من بود همینجا به حسابت میرسیدم
- - - - - - - -
میدونم یکم درخواستاتونو دیر میزارم 🥺
چون توی یکی از تکپارتی ها وسطش موندم ایده نداره
وهعی فکر میکنم بدشده یکم دیر شده 🎀
ببخشید اگه بد شد✨
ریاکشن پسرای اسلایترین وقتی....
وقتی کرم میریزی و هعی اذیتشون میکنی هرچی هم میگن تکرار میکنی....
- - - - - - - - - -
دراکو: توی کلاس بودین و تو هعی دراکو رو اذیت میکردی و دراکو هم اعصابش خورد شده بود و هرچی یهت میگفت تو هعی ادامه میدادی و دراکو هم دستشو بزاره رو رون پات و تو دردت میگیره
دراکو: هنوز واسه معذرت خواهی زوده تو خوابگاه میبینمت (دراکو عصبانی میشودد)
تام: تام داشت کتاب میخوند و تو هعی کرم میریختی که تام ررگشت سمتت و با اعصبانیت نگات میکنه اما تو از دستی بیشتر کارتو تکرار میکنی و تام بهو دستتو میگیره پرتت میکنه رو پاش و همونجا نگهت میداره تام: نظرت چیه همینجا بشینی و اعصبانیم نکنی بیب....
لورنزو: توی خوابگاه بودین و لورنزو داشت با بقیه پسرا صحبت میکردو تو هی انگولکش میکردی(فهمیدین😂) اونم دستتو گرفت و درگوشت گفت لورنزو: کاری نکن تا صبح بیدار نگهت دارم
متیو: توی جلسه مرگخوار ها نشسته بودین متیو دلشت با دقت گوش میکرد و توهم از دستی هعی پاش و لقت میکردی (چه کاریههه) متیو هم دستشو میزاره روی رون پات و فشار میده سرشو میاره نزدیک تر متیو: تو که دوست نداری تا یه ماه لنگ بزنی دوست داری؟
ریگولوس: ریگولوس داشت لباساشو تنش میکردو اماده میشد واسه. مسابقه کوییدیچ امروز و یکم دیرش شده بود اما تو نمیذاشتیو هعی اذیت میکردی و ریگولوس تورو محکم چسبوند و دیوار ریگولوس: میدونی این مسابقه واسم مهمه وگرنه اگه به من بود همینجا به حسابت میرسیدم
- - - - - - - -
میدونم یکم درخواستاتونو دیر میزارم 🥺
چون توی یکی از تکپارتی ها وسطش موندم ایده نداره
وهعی فکر میکنم بدشده یکم دیر شده 🎀
ببخشید اگه بد شد✨
۶۹۷
۱۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.