پارتهشتادهفت غریبهآشنا

#پارت_هشتاد_هفت #غریبه_آشنا
ئونسو
برگشتم خوابگاه یه سر به بکهیون زدم در اتاقش رو باز کردم نگاهیی انداختم سرگرم کاغذهاش و نوشته هاش بود،مزاحمش نشدم در رو بستم رفتم لباسامو عوض کردم...رفتم تو آشپزخونه یه لیوان آبمیوه گرفتم برا خودم،سهون هم اومد تو آشپزخونه
-خواهر کوچولوی من چطوره؟
+مرسی خوبم
-نمیپرسی چی شد
+چی،چی شده
-اینکه رفتم پیش یونا
+نچ مهم نیست
-واقعا
+اهوم،یعنی نمیخوای بدونی چی گفت
-نه دیگه
+آخه فک کردم
-فک کردی چی
+فک کردم بخاطر اینکه یعنی شاید یه حس هایی داری ک باعث شده قبول کنی
-صبرکن صبرکن صبرکن،من هیچ حسی به هیچ کس ندارم،درسته اون دختر خوبیه و بنظرم خ
چهره قشنگی داره ولی دلیل نمیشه من عاشقش باشم که،من که یه بار هم گفتم بخاطر بکهیون و خواهر کوچولوم قبول کردم و مشکلی ندارم
+مرسی اوپا
-مگه من چندتا خواهر کوچولو دارم

لپمو کشید،پیشونمیو بوسید
-حالا یه لیوان آبمیوه دیگه بگیر برای من بیا تو اتاقم باهم فیلم ببینیم،تا آقای عاشق پیشه سرش گرمه یکم خواهرمو ازش قرض بگیرم
+چشم اوپا زودی میام،ولی یه لیوان آبمیوه هم برا بکهیون میبرم بعد میام
-باشه،ولی نری طولش بدی بمونی پیشش ها زود بیا
+چشم

یه لیوان آب میوه گرفتم ببرم برای بکهیون در زدم
-بله بیا داخل
+بکهیونم برات آبمیوه آوردم
-مرسی عززیز دلم

گذاشتمش رو میز رفتم سمت در، دوباره برگشتم از پشت سر دستامو بردم دور گردنشو گرفتم گونشو سفت بوسیدم
+دوستت دارممم
-الهی دورتت بگردم منم دوست دارم

اونم سرشو برگردوند و گونمو بوسید،منم برگشتم آشپز خونه دوتا لیوان آبمیوه خودمو سهون رو بردم رفتم پیشش باهم فیلم نگا کردیمم

کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
دیدگاه ها (۵)

#پارت_هشتاد_نه #غریبه آشناگوشی رو از گوشم جدا کردم گرفتمش سم...

الان تایم چیهههه؟اونم تایم چیی #سیکس_پک_تایم😈 🔥 #exo #pic

من دوباره اومدم با ادیت های خونی😌 😆 #ادیت_خونی🔫 👿 #exo...

#ادیت_خونی🔫 👿 #edit #sehun #blood #exo

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

جیمین فیک زندگی پارت ۶۱#

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط