پارت پنج

پارت پنج

ویو جیمین
&اگه من جات بودم یه گلوله تو سرش خالی میکردم (کای& یوگیوم✓)
+خودمم دلم میخواست ولی نشد
✓واقعا اینو گفت؟
+اره
&تو چی؟ چیکار میکنی؟
-نمیدونم، یونگی گفت که فعلا واسه یه مدت اگه کدی یا پیامی یا هر چیز دیگه ای ازشون دیدیم بهش بگیم
✓تو هم قبول کردی؟
+نه...ولی واسه اولین بار حس کردم از هر لحظه ی دیگه ای صادق تره
&به خدا همین گلدون وسط میز رو تو طرت خورد میکنم
✓ولی راست میگه
&+چی؟
✓من جات بودم قبول میکردم
&یوگ، خل شدی عزیزم؟
+چطور انقدر راحت راجبش حرف میزنی؟ اگه همدست سوجون باشه چی؟
✓اگه بود که تو خیلی وقت پیش رفته بودی اون دنیا
&عهه، یوگ، شوخیشم قشنگ نیست
+مهم نی...ینی الان تو موافقی که این کارو کنیم؟
✓اره، تازه یه چیز دیگه هم هست که میترسم اگه بگم دیگه شانس زندگی نداشته باشم
+&بگو
✓خب بیینید، نظرتون راجب.....یه..... اتش بسه......موقت چیه؟!....فقط تا زمانی که لی رو نابود کنیم
+چیییییی؟! با اونااااا؟
✓اره مگه چیه؟
&میدونی، الان که دارم بهش فکر میکنم منطقیه...میتونیم تا وقتی که باند لی رو از پا در بیاریم خودمون سه تا یه باند بشیم، ینی خودمون و مین و کیم
+عمراااااااااا
&✓چراااااااااا؟
+چون نه!
✓ترسیدی؟
+از چی؟
✓از مین و کیم؟
+ببند دهنتو!
✓باشه من دهنمو میبندم، تو هم مثل یه موش هی قایم شو
&یوگ*اروم*
✓ها؟
&داری زیاد روی میکنی
✓مهم نی باید بفهمه که بالاخره باید از سوراخش بیاد بیرون، من میرم میخوابم، ساعت یازدهه
&باشه
+.....................
«یوگیوم رفت بالا تو اتاقش»
&جیمیـ...
+من میرم بیرون
&الاننننن؟! ساعت یازدهه
+میرم بار
&الان اخه؟
+بیین سرم درد میکنه و امروز هم کلی اتفاق افتاد برام....واقعا حوصله ی غُرای یوگیوم رو ندارم
&باشه پس مواظب باش دیگه
سر تکون داد و بلند شد و از در خارج شد. کای هم بعد جیمین بلند شد و رفت سمت اتاق خودشو یوگیوم
&بیب، کارت قشنگ نبود
همونطوری که رو تخت دراز کشیده بود و با گوشیش ور میرفت جواب داد
✓خیلی هم خوب بود
& ولی جیمین ناراحت شد
✓...کجاس؟
&رفت بار
✓الاااان؟
&گفت حوصله خونه رو نداشت... یوگ، یکم مراعات چیم رو بکن، اون داره تمام تلاشش رو میکنه...منم میدونم میترسه اما داره سعی میکنه خودشو نترس جلوه بده
✓خب حواسم نبود *با لحن کیوت* «بلند شد رو تخت نشست»
&خب منم میگم حواست رو بیشتر جمع کن
✓ببخشید
&از من معذرت خواهی نکن، از چیم معذرت خواهی کن
✓باشه چشم
&حالا بگیر بخواب
✓جیمین چی؟
&کلید داره دیگه
✓باشه
«دراز کشیدن و پتو رو هم کشیدن و یوگ رفت تو بغل کای»
✓شب بخیر
&شب بخیر عسلم

ویو جیمین
رفتم جلو بار پارک کردم و پیاده شدم و بعد وارد بار شدم، رفتم یه گوشه ای واسه خودم نسشتم و یه مشروبی سفارش دادم. ده دقیقه بعد اوردن و منم خوردم که....


نظرررر؟ ❤
دیدگاه ها (۳)

پارت ششویو جیمینکه کمکم داشتم مست میشدم اما هنوز مقدار کمی ه...

پارت هفتبرگشتم که دیدم رو زمین به دیوار تکه داده و خوابش برد...

گفتم از اینا بزارم😐خب...بپرسین👇🏻❤

تغییر موددددددددد🤌🏻😎😂❤

جیمین فیک زندگی پارت ۵۶#

خب دوزتان میخام پیج دومم رو پاک کنم کلا همچو از اول بزارمممم...

باشه پس بیا من خودم تو رو میکنم چند ساعت ببینم دیگه چی داری ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط