بچه که بودیم

بچه که بودیم
بهتر میدانستیم چطور باید از
داشته هایمان مواظبت کنیم و برایشان بجنگیم
بهتر بلد بودیم دوست داشتن واقعی را...
شاید اندازه ی سن‌مان نبود
اما عشق و وفاداری را خوب میشناختیم...
فرقی نمیکرد آنچه داشتیم
پدر و مادر باشد
دوست باشد، دوچرخه یا عروسک
توپ یا مداد رنگی...
هر چه بود سهم ما بود
دوست داشتنی بود
و با هیچ چیز در دنیا عوضش نمیکردیم
آن روزها نمیدانستیم خستگی یعنی چه،
دلزده گی یعنی چه...
نه اهل رها کردن بودیم
نه تنهایی ترجیح مان بود و نه فرار راه نجات
حالا اما،
ما همان بچه ها هستیم
که حتی روزی فکرش را هم نمیکردیم
کمی قد کشیدن و بزرگ شدن
اینهمه دنیای مان را عوض کند...
#فرشته
دیدگاه ها (۳)

ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻣﯿﺸود ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﻣﯿﺸود ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺑﺎﺯ...

آدم های صبور یه خصوصیت عجیب دارن ؛بی نهایت لبخند می زنن ...ا...

‌تو جان می کَنی تا حرمت ها را نگه داری ،و دیگرانی کمی آن طرف...

در من دخترکی پر از شور و نشاط ، تمام روز ، با شادترین موزیک ...

بچه که بودیمبهتر میدانستیم چطور باید ازداشته هایمان مواظبت ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط