تو جان می کنی تا حرمت ها را نگه داری


تو جان می کَنی تا حرمت ها را نگه داری ،
و دیگرانی کمی آن طرف تر ؛
به سادگی ات می خندند ...
تو را احمق فرض می کنند ،
و در دلشان هزار بار، خدا را شکر می کنند که شبیهِ تو نیستند ،
که کلاه سرشان نمی رود ،
که خوب بلدند گلیمشان را از آب ، بیرون بکشند ...
به این ها اهمیت نده ...
این بعضی ها هیچ وقت دلیلِ کوتاه آمدن هایت را نخواهند فهمید ...
تلاشی برای توضیحش نکن ...
همانطور که برای خاک ، نمی توان زلال بودنِ آب را تفسیر کرد ...
تصمیم با توست ... خواستی بازهم حرمت نگه دار ... یا نه !
این به انسانیتِ تو بر می گردد ...!
دیدگاه ها (۱)

بچه که بودیمبهتر میدانستیم چطور باید ازداشته هایمان مواظبت ک...

ﺑﺎ ﯾﮏ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﻣﯿﺸود ﺁﻫﻨﮓ ﮔﻮﺵ ﮐﺮﺩﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺮ ﻭ ﻻﻝ ﻣﯿﺸود ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺑﺎﺯ...

در من دخترکی پر از شور و نشاط ، تمام روز ، با شادترین موزیک ...

ای چای، دمت گرم که دم آمدہ‌ای ای صبح، چه خوش به جام جم آمدہ‌...

آنها که از کوه ها مستحکم تر اند

نمی دانیمردانی هستند که هیچ چیز آنها را از خود‌ بی‌خود نمی ک...

دعای معجزه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط