تو مال منی پارت ۷۳
که یهو صدای یه نفر از پشت سر ا.ت اومد
سوهو : ا.ت؟
ا.ت برگشت و دیدش
ا.ت : ببخشید
سوهو : منم سوهو
ا.ت : خودتی سوهو ( ذوق )
سوهو زخم روی دست راستش رو به ا.ت نشون داد
ا.ت : سوهو ( بغلش کرد )
ا.ت : دلم برات تنگ شده بود
سوهو : منم همین طور
د.ا : ا.ت معرفی نمیکنی
یه توضیح کوچیک ا.ت همون جور که با شک به کوک نگاه میکرد و واقعا شکه شده بود که صدای سوهو اومد و کوک هم دست از کار برداشت
ا.ت روش رو برگردوند و میخواست دوستش رو معرفی کنه که چشمش به چشم کوک افتاد که عصبانی داشت نگاش میکرد ا.ت هم چون از دست کوک ناراحت بود میخواست اذیتش کنه
ا.ت : خب این دوستم سوهو هست یکی از بهترین و دوست داشتنی ترین فرد های توی زندگیم هستش
د.ا : او آقای سوهو ببینید چقدر برای ا.ت خواص هستی که ا.ت این جوری چقدر توصیفت میکنه
ویو کوک
در فاصله چند سانتی با صورت یونا بودم که یه نفر ا.ت رو صدا زد برگشتم و با همه اون صحنه ها رو به رو شدم واقعا دوست داشتم الان یه شهر کامل رو بکشم خیلی عصبانی بودم که دوست ا.ت به ا.ت گفت « او آقای سوهو ببینید چقدر برای ا.ت خواص هستی که ا.ت این جوری چقدر توصیفت میکنه »
دیگه از حد خودش گذشته بود برای همین گفتم
کوک : جئون ا.ت نمیخوای ماهم بهش معرفی کنی
ا.ت با صورتی ریلکس و آروم رفت سمت کوک و گفت
ا.ت : سوهو معرفی میکنم اقای جئون جونگ کوک ملقب به کوک هستن
کوک : فقط همین ( عصبانی )
ا.ت : بله فقط همین ( با چشم قره )
سوهو : یعنی هنوز ازدواج نکردی تو
ا.ت : من .....
کوک : ا.ت با من ازدواج کرده من به عنوان همسر ا.ت در اینجا حضور دارم
سوهو : او خوش بختم
کوک : همچنین ( همه حرف های کوک از روی عصبانیت هست دیگه خودتون متوجه بشین )
ا.ت : سوهو بیا بریم این ور بشینیم
کوک : چرا اون ور جات پیش من خوبه یه صندلی هم برای سوهو اون ور میز ....
ا.ت : ببخشید یه صندلی برای بغل من میخواستم
کوک: ا.ت نزار یه کاری کنم که کردن این کارات پشیمونت کنم ( تو دلش )
همه سر میز نشستن و یونا گفت
یونا : خب کوک نمیخوای ادامه کارت رو بکنی
کوک : ن.....
ا.ت : خیلی دوست داری معلوم بشه که یه هرzه هستی نه ( با نیش خند )
کوک بخاطر کار ا.ت که زود تر از خودش جواب داد کمی خوشحال شد چون فهمید روش حساس هست ولی نقشه کوک در این مکان یه چیز دیگه بود
د.ا : خب بیایید دوباره بازی کنیم
دوباره بازی کردن و دست اول به یونا و اوت افتاد
یونا : خب ا.ت یه چیزی دارم برات که فکر کنم خیلی اذیتت کنه
ا.ت : من جلو تو کم نمیارم خانم یونا
یونا : باشه خودت خواستی ، همین الان با سوهو یه kiss طولانی برو
سوهو : چی
سوهو : اون شوهر داره
کوک : راست میگه دیگه از فاز بوسیدن بکشید بیرون
که یهو ....
سوهو : ا.ت؟
ا.ت برگشت و دیدش
ا.ت : ببخشید
سوهو : منم سوهو
ا.ت : خودتی سوهو ( ذوق )
سوهو زخم روی دست راستش رو به ا.ت نشون داد
ا.ت : سوهو ( بغلش کرد )
ا.ت : دلم برات تنگ شده بود
سوهو : منم همین طور
د.ا : ا.ت معرفی نمیکنی
یه توضیح کوچیک ا.ت همون جور که با شک به کوک نگاه میکرد و واقعا شکه شده بود که صدای سوهو اومد و کوک هم دست از کار برداشت
ا.ت روش رو برگردوند و میخواست دوستش رو معرفی کنه که چشمش به چشم کوک افتاد که عصبانی داشت نگاش میکرد ا.ت هم چون از دست کوک ناراحت بود میخواست اذیتش کنه
ا.ت : خب این دوستم سوهو هست یکی از بهترین و دوست داشتنی ترین فرد های توی زندگیم هستش
د.ا : او آقای سوهو ببینید چقدر برای ا.ت خواص هستی که ا.ت این جوری چقدر توصیفت میکنه
ویو کوک
در فاصله چند سانتی با صورت یونا بودم که یه نفر ا.ت رو صدا زد برگشتم و با همه اون صحنه ها رو به رو شدم واقعا دوست داشتم الان یه شهر کامل رو بکشم خیلی عصبانی بودم که دوست ا.ت به ا.ت گفت « او آقای سوهو ببینید چقدر برای ا.ت خواص هستی که ا.ت این جوری چقدر توصیفت میکنه »
دیگه از حد خودش گذشته بود برای همین گفتم
کوک : جئون ا.ت نمیخوای ماهم بهش معرفی کنی
ا.ت با صورتی ریلکس و آروم رفت سمت کوک و گفت
ا.ت : سوهو معرفی میکنم اقای جئون جونگ کوک ملقب به کوک هستن
کوک : فقط همین ( عصبانی )
ا.ت : بله فقط همین ( با چشم قره )
سوهو : یعنی هنوز ازدواج نکردی تو
ا.ت : من .....
کوک : ا.ت با من ازدواج کرده من به عنوان همسر ا.ت در اینجا حضور دارم
سوهو : او خوش بختم
کوک : همچنین ( همه حرف های کوک از روی عصبانیت هست دیگه خودتون متوجه بشین )
ا.ت : سوهو بیا بریم این ور بشینیم
کوک : چرا اون ور جات پیش من خوبه یه صندلی هم برای سوهو اون ور میز ....
ا.ت : ببخشید یه صندلی برای بغل من میخواستم
کوک: ا.ت نزار یه کاری کنم که کردن این کارات پشیمونت کنم ( تو دلش )
همه سر میز نشستن و یونا گفت
یونا : خب کوک نمیخوای ادامه کارت رو بکنی
کوک : ن.....
ا.ت : خیلی دوست داری معلوم بشه که یه هرzه هستی نه ( با نیش خند )
کوک بخاطر کار ا.ت که زود تر از خودش جواب داد کمی خوشحال شد چون فهمید روش حساس هست ولی نقشه کوک در این مکان یه چیز دیگه بود
د.ا : خب بیایید دوباره بازی کنیم
دوباره بازی کردن و دست اول به یونا و اوت افتاد
یونا : خب ا.ت یه چیزی دارم برات که فکر کنم خیلی اذیتت کنه
ا.ت : من جلو تو کم نمیارم خانم یونا
یونا : باشه خودت خواستی ، همین الان با سوهو یه kiss طولانی برو
سوهو : چی
سوهو : اون شوهر داره
کوک : راست میگه دیگه از فاز بوسیدن بکشید بیرون
که یهو ....
- ۲۷.۳k
- ۲۳ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط