Part

Part5
دختر خونده مستر لی
.
.
ویو کوک
.
رفتم سراغ پذیرایی دیدم ا.ت داره میز رو می‌چینه
.
+ مگه نباید استراحت کنی؟
_ نه مشکلی ندارم
+ باشه
.
رفتم روی مبل نشستم و ا.ت هم رفت سمت آشپزخونه
+ کجا؟
_ می‌خوام از آجوما کارهایی که باید انجام بدم رو بپرسم
+ بیا خودم بت می‌گم
_ چشم
نشست روی مبل کناری
+ چرا اونجا؟
_ پ.. پس کجا؟
+ بیا کنارم بشین
_ ب.. باشه
اومد کنارم نشست، قلبم تند می‌زد چشماش... انگار نمی‌تونستم صحبت کنم
+ چیزی شده؟( لبخند ملایم)
یهو نفهمیدم چی شد نتونستم جلوی خودمو بگیرم و شروع کردم به بوسیدن لبش
.
ویو ا.ت
.
نمی‌دونم چرا وقتی نشستم کنارش سکوت کرد که یهو لبشو گذاشت روی
لبم با دستاش صورتمو گرفته بود انگار مست بود ضربان قلبش تند و بلند بود
قلب منم داشت کم کم تند می‌زد
.
.
.
خب کرم دارم دیگه😝
شرایط پارت بعد 15 لایک
دیدگاه ها (۸)

هیتر پیدا کردم گزارش پلیز@mr.stalin

Part6دختر خونده مستر لی..ادامه‌ی ویو ا.ت.نمی‌دونم چرا تند می...

Part⁴دختر خونده مستر لی..خب ا.ت بیدار شد از جاش بلند شد و رو...

Part³دختر خونده مستر لی.._ چی؟ نه نه ببخشید من همیشه اینطوری...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط