"سال های سال
"سال های سال
به اون لحظه فکر کرده بودم،
آرزو می کردم بهش برسم
و وقتی لحظه ی موعود رسید
اونقدر خسته بودم که ازش بیزار شدم،
دلم می خواست هرچه زودتر بزاره بره.
برای تنهایی توی اتاقم دلم لک زده بود،
برسم به رختخواب و یه بالش نرم بذارم زیر سرم،
بذار دنیا رو آب ببره!
این شد که نفسم بند اومد،
خراب کردم.
فول : نه، اینطوریم نیست. ...
مورگن هال: بله،
اینقدر خسته بودم
که نتونستم رویاهام رو به حقیقت تبدیل کنم."
#وکیل_تسخیری
به اون لحظه فکر کرده بودم،
آرزو می کردم بهش برسم
و وقتی لحظه ی موعود رسید
اونقدر خسته بودم که ازش بیزار شدم،
دلم می خواست هرچه زودتر بزاره بره.
برای تنهایی توی اتاقم دلم لک زده بود،
برسم به رختخواب و یه بالش نرم بذارم زیر سرم،
بذار دنیا رو آب ببره!
این شد که نفسم بند اومد،
خراب کردم.
فول : نه، اینطوریم نیست. ...
مورگن هال: بله،
اینقدر خسته بودم
که نتونستم رویاهام رو به حقیقت تبدیل کنم."
#وکیل_تسخیری
۸.۹k
۱۹ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.