سناریو

(سناریو)
وقتی حالت بد بوده و میره آزمایش میدی ولی شبش که میخواستی حامله ای بهش بگی دعوا میکنین چون کارمندای شرکت عصبیشون کرده بودن و اون ها تورو میزنن (نمیدونستن حامله ای) (درخواستی)

جین:ات درو باز کن حرف بزنیم من خسته ام دست خودم نبود لطفا باز کن

نامجون:نشته رو صندلی که یهو باکسی که برای سوپرایز آماده کردی رو میبینه و باز میکنه عکس سونوگرافی رو میبیه و ات ات ات باز کت حرف بزنیم این عکس واقعیهههههههه ( رها داداش مبارکه)

شوگا:ظرفا رو میشکنه چون اصبیه اتو زده و یه دفعه چشمم به جعبه میخوره میره باز میکنه و خشکش میزنه

جیهوپ ات لطفا ات:(برو اون جعبه رو میزو باز کن ببین منو باش ) میره باز میکنه و هی خودشو سرزنش میکنه که چرا بخاطر چهارتا کارگر چلغوز عروسکشو بزنه

جیمین:ات این چیععععععععععععععععععععععع وای پرانمممم ات باز کن ببخشید ات لطفا باز کن

تهیونگ:وقتی عکس ۲ بچه هاشو میبینه گریه میکنه و کلی از ات معذرت میخواد(ایده آل منه ایننننن)

کوک:ات :برو جعبه رو باز کن میخواستم امشب سوپرایز شی اما ریدی فردا بچه رو میندازم کوک:ا ا اتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ببخشیددد وای من چی کار کردم چرا اول بم نگفتیییییی چون قیافتوو دیدم فهمیدم عصبانی و ترسیدم
کوک:ات ات قربونت برم باز کن ببخشید بعدشم نمیزارم سقدش کنی مگر از رو جنازم رد شی
هووووو یه شیر مو خور دیگهههههه لیلیلیلییییی