چیه دختره گفت بیا بریم
چیه دختره گفت بیا بریم
ا/ت و دختره با هم فرار کردن
ا/ت اسمت چیه ؟
گفت اسم من کامیلا هست توچی؟
ا/ت اسم منم ا/ت هست
**بعد رفتن سر کلاس **
معلم بچه ها انگار جاهاتون خیلی بده باید عوض بشه
نامجون بره پیش لی سوهو
تهیونگ بره بیش سوجین
جونکوک هم بره پیش ا/ت
بیو ا/ت
یهو دیدم که کوک داره با چشمای شیطنت آمیز نگام میکنه با خودم گفتم یا خدا معلوم نیست دوباره میخواد چه بلایی سرم بیاره 😱😱
بیو کوک
امروز باید برم قمار کنم چون قراره با بای ا/ت باشه نمیدونم قبول کنه دخترشو بده به من یا نه
ولی خب من باید برم
که شنیدم معلم گفت برم پیش ا/ت بشینم داشتم وسایلمو جمع میکردم که داشتم به این فک میکردم که اگه بابای ا/ت قبول کنه باهاش چیکار کنم
ادمین رفت پیش ا/ت و نشست و باهم کاری نداشتن
بیو کوک
رفتم قمار خونه که باباش گفت نه گفتم پس یک میلیون دلار بهت میدم بازم گفت نه بعد گفتنم صد میلیون دلار بهت میدم که گفت قبول
بابا ا/ت من این شرط رو بزور بستم اگه اغلب کنی خودت میدونی
کوک برنده شد
بابا ا/ت نه تو اغلب کردی باید یه بار دیگه بازی کنیم
برنده کوک
دیگه بابای ا/ت تسلیم شد و گفت پس فردا بیا ببرش
بیو ا/ت
گفتم همین که پردمو زد کافیه معلوم نیست دیگه میخواد چیکارم کنه دیدم بابام اومده بهش گفتم بابا فردا طعتیلا ته میخوام با دوست صمیمیم برم جزیره ی ججو
بابای ات نه
ات چرا؟
بابای ات چونکه قراره بری پیش کسی که باهاش میخوای ازدواج کنی
رفتم با گریه وسایلامو جم کردم که در زده شد رفتم در رو باز کردم دیدم جونکوکه سریع درو بستم گفتم این اینجا چه غلط ی میکنه مگه قرار نبود دست از سرم برداره که بابام اومد و گفت چرا درو بستی برو باهاش دیگه گفتم من با این نمیرم
بابا ات باید بری
ات به زور با کوک رفت
~ بالاخره به دستت آوردم بیب
یادته گفتی شوهرم پارش کنه
دیگه بفهم شوهرت پارش کرده
ات من گوه خوردم ولم کن نمیخوام دیگه به هیچکس نمیگم منو ول کن بزار به زندگیم برسم تو که خودت برای خودت زندگی کردی من نکردم
که یهو در ماشین باز شد و.......
بچه ها لایک کنین دستم شکست
فالو هم کنید 🥺 🥺 😭 😘 💓
ا/ت و دختره با هم فرار کردن
ا/ت اسمت چیه ؟
گفت اسم من کامیلا هست توچی؟
ا/ت اسم منم ا/ت هست
**بعد رفتن سر کلاس **
معلم بچه ها انگار جاهاتون خیلی بده باید عوض بشه
نامجون بره پیش لی سوهو
تهیونگ بره بیش سوجین
جونکوک هم بره پیش ا/ت
بیو ا/ت
یهو دیدم که کوک داره با چشمای شیطنت آمیز نگام میکنه با خودم گفتم یا خدا معلوم نیست دوباره میخواد چه بلایی سرم بیاره 😱😱
بیو کوک
امروز باید برم قمار کنم چون قراره با بای ا/ت باشه نمیدونم قبول کنه دخترشو بده به من یا نه
ولی خب من باید برم
که شنیدم معلم گفت برم پیش ا/ت بشینم داشتم وسایلمو جمع میکردم که داشتم به این فک میکردم که اگه بابای ا/ت قبول کنه باهاش چیکار کنم
ادمین رفت پیش ا/ت و نشست و باهم کاری نداشتن
بیو کوک
رفتم قمار خونه که باباش گفت نه گفتم پس یک میلیون دلار بهت میدم بازم گفت نه بعد گفتنم صد میلیون دلار بهت میدم که گفت قبول
بابا ا/ت من این شرط رو بزور بستم اگه اغلب کنی خودت میدونی
کوک برنده شد
بابا ا/ت نه تو اغلب کردی باید یه بار دیگه بازی کنیم
برنده کوک
دیگه بابای ا/ت تسلیم شد و گفت پس فردا بیا ببرش
بیو ا/ت
گفتم همین که پردمو زد کافیه معلوم نیست دیگه میخواد چیکارم کنه دیدم بابام اومده بهش گفتم بابا فردا طعتیلا ته میخوام با دوست صمیمیم برم جزیره ی ججو
بابای ات نه
ات چرا؟
بابای ات چونکه قراره بری پیش کسی که باهاش میخوای ازدواج کنی
رفتم با گریه وسایلامو جم کردم که در زده شد رفتم در رو باز کردم دیدم جونکوکه سریع درو بستم گفتم این اینجا چه غلط ی میکنه مگه قرار نبود دست از سرم برداره که بابام اومد و گفت چرا درو بستی برو باهاش دیگه گفتم من با این نمیرم
بابا ات باید بری
ات به زور با کوک رفت
~ بالاخره به دستت آوردم بیب
یادته گفتی شوهرم پارش کنه
دیگه بفهم شوهرت پارش کرده
ات من گوه خوردم ولم کن نمیخوام دیگه به هیچکس نمیگم منو ول کن بزار به زندگیم برسم تو که خودت برای خودت زندگی کردی من نکردم
که یهو در ماشین باز شد و.......
بچه ها لایک کنین دستم شکست
فالو هم کنید 🥺 🥺 😭 😘 💓
- ۳.۶k
- ۰۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط