زائرت شدم نسیم صدای مرا گرفت

زائرت شدم نسیم صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت

یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم
آنقدر گریه کرد تا شفای مرا گرفت

یک پارچه گره زد و تا سالهای سال
"سهمیه ی امام رضای" مرا گرفت
دیدگاه ها (۲)

حالا که نیامدم دمت را بفرستمن نیستم آنجا،کرمت را بفرستگفتم م...

کربلایی می شود " پسوند اسمش " هرکسیجرعه ی آبی ز سقاخانه ات ن...

ای حاجت محتاج ترین ها، آقاای ذکر دخیل بستنم، یا آقایک لال کن...

درخواستی🖤🩸🩸

✿┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅┄┅✿#عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ_ارباب🌿🦋#ᑭᗩᖇT_1#عروس‌سی...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط