عاشقکهبشی P

#عاشق_که_بشی ....۵۵P
شب:

چاعان:سلام عشقم
لیا:ممنون
همو بغل کردن
چاعان:بریم بشینیم
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
یاعیز:رفتم بیرون تا فکر کنم چکار کنم و هوا هم بخورم:
یاعیز:الو چاعان کجایی؟
چاعان:با لیا بیرونم
یاعیز:ع باشه
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
توانا:رفتم سر کوچه مون یکم خوراکی بخرم
هوا بارونی بود.
منم بدوبدو میرفتم چون هوا سرد بود

توانا:داشت از خیابون عبور میکرد که..


ی ماشین با سرعت زیاد اومد و زد به توانا
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
لیا:چاعان من به توانا زنگ بزنم ببینم چکار میکنه
چاعان:باشه
دیدگاه ها (۰)

#عاشق_که_بشی....۵۶Pیاعیز:از چیزی که دیدم تعجب کردم.توانا داش...

#عاشق_که_بشی....۵۷......لیا:خانم پرستار صب کنن...:بفرمایدلیا...

#عاشق_که_بشی....P۵۴لیا:الو عشقمچاعان:جانملیا:چکار میکنیچاعان...

aşkim lar

#عشق_جنایت 🔪پارت45لیا:خوب همینه که هست شما خودتون و برای عرو...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط