عاشقکهبشیP

#عاشق_که_بشی....۵۶P
یاعیز:از چیزی که دیدم تعجب کردم.توانا داشت زنگ میزد
یاعیز:الو توانا
...:الو سلام .ببخشید شما چه نسبتی با توانا کیرشان دارید؟
یاعیز:دوس پسرشم
....:من از بیمارستان زنگ میزنم توانا خانم تصادف کرده
یاعیز:چییییی
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
چاعان:ع یاعیز زنگ میزنه.الو
یاعیز:سریع بیاید بیمارستان
چاعان:چیشده چرا........ولی قط کرد
لیا:چشد.
چاعان:بدو بریم
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
بیمارستان

لیا
وقتی از پشت شیشه ها نگاهرکردم و توانا رو دیدم تا تونستم جیغ زدم و گریه کردم
لیا:تواناااااااااا لطفا بیدار شو
یاعیز:عشقمممم
چاعان:لیا عشقم بلند شو
دیدگاه ها (۰)

#عاشق_که_بشی....۵۷......لیا:خانم پرستار صب کنن...:بفرمایدلیا...

#عاشق_که_بشی....۵۸چاعان:همینکه داشتم لیا رو دلداری میدادم.ی ...

#عاشق_که_بشی ....۵۵Pشب:چاعان:سلام عشقملیا:ممنونهمو بغل کردنچ...

#عاشق_که_بشی....P۵۴لیا:الو عشقمچاعان:جانملیا:چکار میکنیچاعان...

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط