ازت متنفر بودمp17
ازت متنفر بودمp17
ات:راس میگی.. ببخشید
کوک:چرا معذرت خواهی میکنی
ات:بهت پریدم
کوک ات رو بغل میکنه و لبشو بوس میکنه
کوک:ات بیا بریم صبحونه بخوریم
ات:باشه
ات و کوک صبحونه خوردم و یکم فیلم دیدن ساعت 1:30 بود ات و کوک غذا خوردن و دوباره نشستن پای فیلم
ویوات
ساعت 2 بود ی حموم ۲۰ مینی گرفتم موهامو خشک کردم ی لباس راحتی پوشیدم ساعت 3 بود میکاپ اتریس ها امدم و میکاپم کرد و خلاصه 3 ساعت طول کشید
بلند شدم لباس عروسم رو پوشیدم و تو اینه به خودم نگاه کردم که صدای در امد
لیسا: اتتت
ات:لیسااا
همو بغل میکنن
لیسا:ات خیلی خوشگل شدیی
ات:واقعا مرسیی
لیسا:خیلی وقته ندیدمت .... رابطه ت با کوک خوبه
ات :بهش گفتم دوسش دارم اونم منو دوست داره
لیسا:دیدی گفتم
ات:راس گفتی
کوک و ارین امدن بالا
کوک محوه ات شده بود که با صدای ارین به خودش امد
ارین:ات خیلی خوشگل شدی
ات:مرسی
کوک:ات تو فرشته ای
ات:نه
کوک:معلومه از فرشته ها هم خوشمل تری
ات:خجالتم نده
کوک:راس میگم
پرش زمانی به موقع ی عروسی♡
عاقد:ایا بنده وکیلم که شما خانم کیم ات را به عقد اقای جئون در بی اورم
ات:بله
عاق: اقای جئون ایا بنده وکیلم که شمارا به عقد خانم کیم ات در بیاورم
کوک:بله
همه:ببوسش ببوسش
کوک و ات هم دیگه را بوسیدم
پرش زمانی به بعد از عروسی❥
ته:اجی خیلی برات خوشحالم
ات:مرسی دادشی
ته:کوک اگه اشک خواهرمو در اوردی من میدونم و تو
کوک:باشه قول میدم
ته:اجی بازم بهت تبریک میگم
ات:ممنون
م.ت:ات
ات:مامان
ات و مامانش همو بغل میکنن
ات:مامان کی امدید
م.ت:همین الان رسیدیم
ات:مامان تهیونگ رو پیدا کرده
م.ت:تهیونگ؟ پسرم
ات:اره مامان.... تهیونگگگ
ته:بله
ات:بیا به مامان سلام کن
ته:مامان؟
م.ت:پسرم
همو بغل میکنن
پ.ت:سلام پسرم
ته:سلام بابا
همو بغل میکنن
پ.ت:ات تبریک میگم نمیخوای معرفی کنی
م.ت:راس میگه ات معرفی نمیکنی
ات:مامان بابا ایشو کوکه کوک اینا مامان و بابای من هستم
کوک:خوشبختم
م.ت و پ.ت:ما هم همینطور
دست میدن
م.ک :تبریک میگم دخترم
پ.ک:تبریک میگم پسرم
م.ت:سلام خانم جئون
م.ک:سلام خانم کیم
پدر ات و پدر کوک به هم دست میدم
مادر ات و مادرکوک هم به هم دس میدن
پدر ات در گوش ات میگه
پ.ت: ات دیگه شغل قبلیتو ادامه نمیدی
ات:نه
پ.ت:اخه با
ات:بابا گفتم فعلا نمیتونم
پ.ت:پس میخوای کار های شرکتو بهت بسپارم
ات:نه بعد از چند هفته دوباره ادامش میدم
پ.ت:پاش
پ.ک:پسرم بیا
کوک:بله
پ.ک:کوک میخوام شرکتو بهت بدم
کوک:واقعا
پ.ک:اره
کوک:مرسی بابا
پ.ک:خواهش
پرش زمانی به فردا
لباس و میکاپ ات
لباس کوک
20 تا لایک
20 تا کامنت
ات:راس میگی.. ببخشید
کوک:چرا معذرت خواهی میکنی
ات:بهت پریدم
کوک ات رو بغل میکنه و لبشو بوس میکنه
کوک:ات بیا بریم صبحونه بخوریم
ات:باشه
ات و کوک صبحونه خوردم و یکم فیلم دیدن ساعت 1:30 بود ات و کوک غذا خوردن و دوباره نشستن پای فیلم
ویوات
ساعت 2 بود ی حموم ۲۰ مینی گرفتم موهامو خشک کردم ی لباس راحتی پوشیدم ساعت 3 بود میکاپ اتریس ها امدم و میکاپم کرد و خلاصه 3 ساعت طول کشید
بلند شدم لباس عروسم رو پوشیدم و تو اینه به خودم نگاه کردم که صدای در امد
لیسا: اتتت
ات:لیسااا
همو بغل میکنن
لیسا:ات خیلی خوشگل شدیی
ات:واقعا مرسیی
لیسا:خیلی وقته ندیدمت .... رابطه ت با کوک خوبه
ات :بهش گفتم دوسش دارم اونم منو دوست داره
لیسا:دیدی گفتم
ات:راس گفتی
کوک و ارین امدن بالا
کوک محوه ات شده بود که با صدای ارین به خودش امد
ارین:ات خیلی خوشگل شدی
ات:مرسی
کوک:ات تو فرشته ای
ات:نه
کوک:معلومه از فرشته ها هم خوشمل تری
ات:خجالتم نده
کوک:راس میگم
پرش زمانی به موقع ی عروسی♡
عاقد:ایا بنده وکیلم که شما خانم کیم ات را به عقد اقای جئون در بی اورم
ات:بله
عاق: اقای جئون ایا بنده وکیلم که شمارا به عقد خانم کیم ات در بیاورم
کوک:بله
همه:ببوسش ببوسش
کوک و ات هم دیگه را بوسیدم
پرش زمانی به بعد از عروسی❥
ته:اجی خیلی برات خوشحالم
ات:مرسی دادشی
ته:کوک اگه اشک خواهرمو در اوردی من میدونم و تو
کوک:باشه قول میدم
ته:اجی بازم بهت تبریک میگم
ات:ممنون
م.ت:ات
ات:مامان
ات و مامانش همو بغل میکنن
ات:مامان کی امدید
م.ت:همین الان رسیدیم
ات:مامان تهیونگ رو پیدا کرده
م.ت:تهیونگ؟ پسرم
ات:اره مامان.... تهیونگگگ
ته:بله
ات:بیا به مامان سلام کن
ته:مامان؟
م.ت:پسرم
همو بغل میکنن
پ.ت:سلام پسرم
ته:سلام بابا
همو بغل میکنن
پ.ت:ات تبریک میگم نمیخوای معرفی کنی
م.ت:راس میگه ات معرفی نمیکنی
ات:مامان بابا ایشو کوکه کوک اینا مامان و بابای من هستم
کوک:خوشبختم
م.ت و پ.ت:ما هم همینطور
دست میدن
م.ک :تبریک میگم دخترم
پ.ک:تبریک میگم پسرم
م.ت:سلام خانم جئون
م.ک:سلام خانم کیم
پدر ات و پدر کوک به هم دست میدم
مادر ات و مادرکوک هم به هم دس میدن
پدر ات در گوش ات میگه
پ.ت: ات دیگه شغل قبلیتو ادامه نمیدی
ات:نه
پ.ت:اخه با
ات:بابا گفتم فعلا نمیتونم
پ.ت:پس میخوای کار های شرکتو بهت بسپارم
ات:نه بعد از چند هفته دوباره ادامش میدم
پ.ت:پاش
پ.ک:پسرم بیا
کوک:بله
پ.ک:کوک میخوام شرکتو بهت بدم
کوک:واقعا
پ.ک:اره
کوک:مرسی بابا
پ.ک:خواهش
پرش زمانی به فردا
لباس و میکاپ ات
لباس کوک
20 تا لایک
20 تا کامنت
۲.۲k
۱۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.