دستخطی دارم از او بر دل خود یادگار

دستخطی دارم از او بر دل خود یادگار
عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار

رفتنش یک شب دمار از روزگار من کشید
می کشم روزی که برگردد دمار از روزگار
دیدگاه ها (۵)

مهره ها رو چید سربازم عقب تر میرودروسـری سرکرده اما با گره و...

بزرگی میگفتواسه لامپی که سوخته دعا نمیکنن ، عوضش میکنن...راب...

یه دونه دوست دارم چون یدونه ایدو تا دوست دارم چون دومیت وجود...

صحبت از ماندن یک عمر بماند به کنارقدرنوشیدن یک چای بمانی کاف...

‍این روزها عجیب دل تنگ می شوم و من این دلتنگی را عاشقانه به ...

#ایران -تسلیت

طبیعت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط