پارت ۴ داستان مافیایه خشن من
پارت ۴ داستان مافیایه خشن من
ا/ت: از خونه ی آلیس آمدم بیرون وهیچ کس بیرون نبود خیلی ترسیده بودم آروم به طرف خونه قدم میزدم یکم بعد احساس کردم دو تا مرد که هیکل بزرگی داشتن دنبال من افتاده بودند منم وقتی اونارو دیدم خیلی ترسیدم و تند تر راه رفتم ولی اونا هم سرتشون بیشتر میشود از جلوم یک ماشین اومد که یدفعه یک دست جلوی دهنم اومد و و از هوش رفتم !
از دیدار نویسنده :ا/ت رو سوار ماشین کردن و درو بستن!
اگه دوست داشتید لایک کنید ❤🥰 و حتما پارت ۵ رو میزارم💜🥰
ا/ت: از خونه ی آلیس آمدم بیرون وهیچ کس بیرون نبود خیلی ترسیده بودم آروم به طرف خونه قدم میزدم یکم بعد احساس کردم دو تا مرد که هیکل بزرگی داشتن دنبال من افتاده بودند منم وقتی اونارو دیدم خیلی ترسیدم و تند تر راه رفتم ولی اونا هم سرتشون بیشتر میشود از جلوم یک ماشین اومد که یدفعه یک دست جلوی دهنم اومد و و از هوش رفتم !
از دیدار نویسنده :ا/ت رو سوار ماشین کردن و درو بستن!
اگه دوست داشتید لایک کنید ❤🥰 و حتما پارت ۵ رو میزارم💜🥰
۲.۲k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.