بیا و معجزه کن

بــیا و معجــزه کن …

آغوشت که باشد

غــروب هــای دلـــگیــرِ پــاییــز هم

دلـچــسب مــی شود

ایــن روزهـا

آرزوی پنهـــانی ام هــمیــن است

یک شـبی

همـــه ی خــودم را

در آغـــوشــت پـــیــدا کـــــنم!
دیدگاه ها (۲)

می بوسم و میگذارم کنارتمام چیزهایی را که ندارم را !!!دست های...

از صورتت نقاشی کشیده امهمانطور که دلم میخواست باشیحالا چشمها...

من گم شده ام،میان صداها و نگاهها،میان واژه ها و حرفها،میان ر...

مادرم وقتی به سوی من می آمددر نقش کوچک هرگامشروزنه ء کوچکی پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط