زن است دیگر
.
زن است دیگر...
چشمش که به شمعدانی ها بیفتد
شاعر میشود...
آبچکان را برمیدارد و شعری میسازد از
صدای قطره های آب...
میرود جلوی اینه،نگاهی به گودی زیر چشمش میکند و بیخیال میشود
خط چشمش را بر میدارد و نقاشی ای بر روی چشمانش میکشد
دوباره میشود همان دختر زیبای قبل...
اما چه فایده که غم هایش را در گلدان شمعدانی جا گذاشته و هرروز به آن آب میدهد و
هرروز غمش بزرگ تر میشود...
🔺🔻🔺🔻🔺
زن است دیگر...
چشمش که به شمعدانی ها بیفتد
شاعر میشود...
آبچکان را برمیدارد و شعری میسازد از
صدای قطره های آب...
میرود جلوی اینه،نگاهی به گودی زیر چشمش میکند و بیخیال میشود
خط چشمش را بر میدارد و نقاشی ای بر روی چشمانش میکشد
دوباره میشود همان دختر زیبای قبل...
اما چه فایده که غم هایش را در گلدان شمعدانی جا گذاشته و هرروز به آن آب میدهد و
هرروز غمش بزرگ تر میشود...
🔺🔻🔺🔻🔺
- ۱.۳k
- ۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط