زنگ ناهار خورد میرفتیم سر میز

زنگ ناهار خورد میرفتیم سر میز
(لامصب ایچیرو چه هیکلی داشت )
ایچیرو : سلام
*منی که قرمز شدم و آسیوا وهاناتا هرهرهر می‌خندن
من سسسسلام
آسیوا که از خنده قش کرده بود وهمون لحظه ایسامو ازد. میاد تو و اون مثل لبو
سرخ میشه
منو هاناتا خنده اشکمون در اومد
دیدگاه ها (۱)

وقی از مدرسه برگشتیم با برابچ رفتیم خرید و.....اونارو رسوندم...

من : آسیوا من دیروز بعد از این که شما رو رسوندم کجا رفتم آسی...

استاد: خوب بچه‌ها بشینین سر جاهاتون ما برای مرتبت بود کلاس ...

نمیدونم مردم یا زنده ام پارت ۲به اسمه آسیوا آسیوا ( پاشو میز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط