من : آسیوا من دیروز بعد از این که شما رو رسوندم کجا رفتم
من : آسیوا من دیروز بعد از این که شما رو رسوندم کجا رفتم
آسیوا: نمیدونم
من ار بقیه بچه هاهم پرسیدم چون من آدرس خونمو بز مدیر و معلم به کسی ندادم
فکر کردم خواب بوده ولی تکتک لحظات جلوی چشمم بود من آدرس خونه رو به آسیوا
و هاناتا دادم
بعد از مدرسه رفتم خونه دیدم کل خونه به هم ریخته و بایک رد قرمز رو دیوارا دیده
رو اپن نوشته بود تو مردی فکر کردم بچه هادارن باهام شوخی میکنن ولی وقتی صدای شکستن ظرفا اومد وقتی دقیقا پشت سرم
بودن .
آسیوا: نمیدونم
من ار بقیه بچه هاهم پرسیدم چون من آدرس خونمو بز مدیر و معلم به کسی ندادم
فکر کردم خواب بوده ولی تکتک لحظات جلوی چشمم بود من آدرس خونه رو به آسیوا
و هاناتا دادم
بعد از مدرسه رفتم خونه دیدم کل خونه به هم ریخته و بایک رد قرمز رو دیوارا دیده
رو اپن نوشته بود تو مردی فکر کردم بچه هادارن باهام شوخی میکنن ولی وقتی صدای شکستن ظرفا اومد وقتی دقیقا پشت سرم
بودن .
۲.۰k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.