پارت
پارت۸
جین ائه همه جارو میگشت و همش میخواست خبری بگیره ولی هیچ چیزی نمیتونست پیدا کنه هیچی
روزا گذشت تا اینکه روز تولدش فرا رسید اون حتی تولدش هم براش اهمیتی نداشت فقط میخواست خانوادهاش و قبل از مرگ پیدا کنه
ولی دکتر گفته بود اگه به خودش فشار بیاره ممکنه بمیره نه اینکه بزودی میمیره
شاید جین ائه اشتباه فهمیده بود ولی هرچی هم بود فقط و فقط میخواست خانوادهاش و پیدا کنه
با وجود قلدری ها و کار هایی که میکرد توی تصمیمش مصمم بود
روز تولدش بود
بعد از مدرسه دوباره قلدرها شروع به اذیت کردنش کردن و حسابی کتکش زدن ولی این دفعه با تمام دفعات فرق میکرد خیلی بدتر از قبل میزدنش خیلی زیاد
بدیش این بود که جین ائه توی عادت ماهانه بود و توی این دوران درد زیادی و همیشه تحمل میکرد و الانم با وجود این کتک های شدید جونی براش نمونده بود
صورتش حسابی زخمی شده بود و زانوهاش زخمی شده بودن و دستش و از درد نمیتونست تکون بده خون از لای پاهاش میومد و حسابی درد میکشید
وقتی دیدن جین ائه حسابی حالش بد شده و رو به بیهوشیه ترسیدن و ولش کردن و رفتن
جونگکوک طبق برنامه ای که ریخته بود رفته بود نزدیکای مدرسه داشت قدم میزد که چیزی توی کوچه نظرش و جلب کرد
صدای ناله های ضعیفی از توی کوچه میومدن جونگکوک کنجکاو شده بود و رفت توی اون کوچه
که جین ائه رو دید روی زمین افتاده و از درد نمیتونه تکون بخوره خون زیادی از لای پاهاش داره میاد و حالش اصلا خوب نیست
با نگرانی رفت سمت جین ائه
...................
فصل دو هم آماده است فقط حمایتارو بیشتر کنین تا زود زود بزارمممم
جین ائه همه جارو میگشت و همش میخواست خبری بگیره ولی هیچ چیزی نمیتونست پیدا کنه هیچی
روزا گذشت تا اینکه روز تولدش فرا رسید اون حتی تولدش هم براش اهمیتی نداشت فقط میخواست خانوادهاش و قبل از مرگ پیدا کنه
ولی دکتر گفته بود اگه به خودش فشار بیاره ممکنه بمیره نه اینکه بزودی میمیره
شاید جین ائه اشتباه فهمیده بود ولی هرچی هم بود فقط و فقط میخواست خانوادهاش و پیدا کنه
با وجود قلدری ها و کار هایی که میکرد توی تصمیمش مصمم بود
روز تولدش بود
بعد از مدرسه دوباره قلدرها شروع به اذیت کردنش کردن و حسابی کتکش زدن ولی این دفعه با تمام دفعات فرق میکرد خیلی بدتر از قبل میزدنش خیلی زیاد
بدیش این بود که جین ائه توی عادت ماهانه بود و توی این دوران درد زیادی و همیشه تحمل میکرد و الانم با وجود این کتک های شدید جونی براش نمونده بود
صورتش حسابی زخمی شده بود و زانوهاش زخمی شده بودن و دستش و از درد نمیتونست تکون بده خون از لای پاهاش میومد و حسابی درد میکشید
وقتی دیدن جین ائه حسابی حالش بد شده و رو به بیهوشیه ترسیدن و ولش کردن و رفتن
جونگکوک طبق برنامه ای که ریخته بود رفته بود نزدیکای مدرسه داشت قدم میزد که چیزی توی کوچه نظرش و جلب کرد
صدای ناله های ضعیفی از توی کوچه میومدن جونگکوک کنجکاو شده بود و رفت توی اون کوچه
که جین ائه رو دید روی زمین افتاده و از درد نمیتونه تکون بخوره خون زیادی از لای پاهاش داره میاد و حالش اصلا خوب نیست
با نگرانی رفت سمت جین ائه
...................
فصل دو هم آماده است فقط حمایتارو بیشتر کنین تا زود زود بزارمممم
- ۵.۹k
- ۲۶ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط