بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت می کند

بی تو دلتنگی به چشمانم سماجت می کند
وای دل چون کودکی بی تو لجاجت می کند

اشتیاق دیدن تو میل خاموشی نکرد 
هیچوقت عشقت بدل فکر فراموشی نکرد

عشق من با تو به میزان تقد س می رسد
بی حضورت دل به سر حد تعرض می رسد

دوستت دارم برای من کلام تازه نیست
حد عشقت را برایم هیچ چیز اندازه نیست

در غیاب تو غریبانه فراغت می کشم
بر گذشت لحظه ها طرحی ز طاقت می کشم

چشمهایم را نگاه تو ضمانت می کند
گرمی دست مرادستت حمایت می کند

با تنفس در هوای تو هنوزم قانعم
ابتلای سینه را اینگونه از غم مانعم
دیدگاه ها (۵)

تو نیستی وسیم خارداری در گلویم بغض کردهمردابی در ذهنم نیلوفر...

دلم از هیچ می گیرددلم در خود می میرددلم آغوش می خواهدگریه بی...

- خداوندا... آرامم کن همان گونه که دریا راپس ازهرطو...

......

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط