پارت۶۱
پارت۶۱
ارامشی برای حس تو
ویو کوک
صبح با الارم ساعت بیدار شدم و برا ا.ت ساعت و دوباره تنظیم کردم و پیشونیشو بو/سیدم و روش پتو رو خوب کشیدم تا سردش نشه بعد رفتم یه دوش گرفتم و اماده شدمو رفتم صبحونه درست کردم و برا ا.ت هم گذاشتم کنار تا بخوره و دیگه رفتم شرکت
ویو ا.ت
.....با الارم ساعت بیدار شدم و دیدم ددی نیس پس متوجه شدم که رفته شرکت....بلندشدم و یه دوش گرفتم و اماده شدم و رفتم صبحونه ای که ددی برام گذاشته بودو خوردمو رفتم دانشگاه.... کل تایمه دانشگاهو با میسو میگذروندم....تقریبا ساعت۱۰ بود و وقت استراحتمون بود و من و میسو داشتیم حرف میزدیم که گوشیم زنگ خورد ...برش داشتم دیدم نوشته عشقم با دوتاقلب(قبلا اوپا با دوتا قلب بود اما عوضش کردم دوس داشتم بزارم ددی ولی اگه کسی گوشیمو برداره حتما خجالت زده میشم) سریع جواب دادم و میسو اومد دم گوشم فال گوش و کارش باعث شد خندم بگیره
+ الو سلاااام بیبیم حالت خوبه قشنگم؟(ذوق)
ـ سلامممم کوکی جونم میسی عشقم تو چطوری؟(ذوق)
+ خوبم زندگیم با شنیدن صدات حالم بهتر هم شد....عشقم صبحونه خوردی؟ پول لازم نداری؟ گشنت نیس؟ کسی اذیتت نمیکنه فداتشم؟(مهربون)
- اره عشقم صبحونه خوردم...پولم لازم ندارم ....گشنمم نیس اگه گشنم شد چیزی میخرم میخورم کوکیم...نگرانم نباش اپات(بابات) هست کسی جرعت نداره اذیتم کنه کوکی جونم(مهربون)
+ خب خوبه فقط چیزی خواستی حتماااا بهم بگو زندگیممم....
-باشه کوکی جونم
+ بیبم خواستم بگم وقتی رفتی خونه اماده شو چون شما مهمون بنده ای به رستوران و برای ناهار دوتایی میریم رستوران(مهربون)
- اخجوننننننن(ذوققق)
+بعد رستوران دیگه نزدیکا ساعت دو هم میریم خونه تهیونگ هیونگ تا عصر و بعد با تهیونگ هیونگ میایم خونمون
-( میسو پرید وسط و نزاشت خودم جواب بدم گفت )
\منو یانگ(دوس پسرش) و جیهون و سوهی هم میایم به تهیونگ بگوووووو جونگ کوکککک(بلنددد)
- ..عاااممم پرنسسم اگه اوکی داد منو ته هم اوکیممم(مهربون)
\ ا.تتتتتتت(ذوق و بلند)
- ...م..من که اوکیم(شوک)
+ پس باشه ....من یکم دیگه جلسه دارم بیبیم باید برم......مواظب خودت باش.....عاشقتممم...بو/س بهت زندگیم...بای(مهربون)
- باش کوکی....مواظب هستم توعم مواظب خودت باش عشقم....منم عاشقتم ...جواب این بو/ستو تو خونه میدم اینجا نمیتونم جوابتو بدم همه دارن نگام میکنن یا فال گوشن کوکی جونم...بای(مهربون و کمی خنده)(قطع کردم.....کمی با میسو حرف زدمو تاساعت ۱۲ کنار هم وقتمون رو گذروندیم.....بعد دانشگاه رفتم خونه و یه راست رفتم حم/وم و یه دوش ۴۰ مینی گرفتم و حوله ای ت/نم کردم ولی چون میدونستم کسی نیس تو خونه کمربندشو باز گذاشتم....بعد۷مین یه اهنگ مناسب انتخاب کردم وصداشو زیاد کردم و هم میخوندم باهنگ هم مو هامو سشوار میزدم.....بعد ۱۰ مین که موهامو بسته بودم و کمی میکاپ کرده بودم رفتم سمت کمدم تا یه لباس خوب انتخاب کنم.....هنوزم داشتم اهنگ میخوندم و گوش میدادم اونم با صدای بلند.....بعد۱۵مین یه لباس خوب و مناسب پیدا کرد و همون لحظه حولمو در/اوردم و انداختم زمین.....داشتم لباسمو درست راست میکردم که بپوشمش ...که یهو دستی دور ک/مر لخ/تم حل/قه شد ...میخواستم جیغ بکشم که....
+ ( ساعت۱ از شرکت برگشتم ...صدای ا.ت و اهنگ کمی به گوشم میخورد.......خیلی اروم رفتم طبقه بالا که صدای اهنگ و خوندن ا.ت واضح تر به گوشم خورد....در نیمه باز بود...دیدم داره ل/باس انتخاب میکنه تا بپوشه....داشت کم کم خندم میگرفت از این حد کیوت بودنش ....کمی تماشاش کردم.....بعد از چند مین که هنوز سمت کمدش بود و پشت به من بود حولشو انداخت زمین تا بتونه ل/باس بپوشه.....با بد/نه سک/ سیش رو به رو شدم ...دیگه طاقت نیووردم و رفتم تو اتاق و از پشت بغ/لش کردم و خودمو بهش چسب/وندم...میخواست جیغ بزنه که گفتم) هییییششششششششش بیبی گرلم منم(گرد/نشو بو/سیدم)
- (نفس راحتی کشیدم)(میخواستم برگردم که بیشتر بهم چسب/یدو گفت)(خجالت)
+ همینجوری بمون بیبی!....میخوام ازت انرژی بگیرم!!(لبخند کیوت و خسته)
- ب...باش ددی(خجالت)( بعد ۲مین .......
حمایتتتتتتتت لاوامممممم ( :
ارامشی برای حس تو
ویو کوک
صبح با الارم ساعت بیدار شدم و برا ا.ت ساعت و دوباره تنظیم کردم و پیشونیشو بو/سیدم و روش پتو رو خوب کشیدم تا سردش نشه بعد رفتم یه دوش گرفتم و اماده شدمو رفتم صبحونه درست کردم و برا ا.ت هم گذاشتم کنار تا بخوره و دیگه رفتم شرکت
ویو ا.ت
.....با الارم ساعت بیدار شدم و دیدم ددی نیس پس متوجه شدم که رفته شرکت....بلندشدم و یه دوش گرفتم و اماده شدم و رفتم صبحونه ای که ددی برام گذاشته بودو خوردمو رفتم دانشگاه.... کل تایمه دانشگاهو با میسو میگذروندم....تقریبا ساعت۱۰ بود و وقت استراحتمون بود و من و میسو داشتیم حرف میزدیم که گوشیم زنگ خورد ...برش داشتم دیدم نوشته عشقم با دوتاقلب(قبلا اوپا با دوتا قلب بود اما عوضش کردم دوس داشتم بزارم ددی ولی اگه کسی گوشیمو برداره حتما خجالت زده میشم) سریع جواب دادم و میسو اومد دم گوشم فال گوش و کارش باعث شد خندم بگیره
+ الو سلاااام بیبیم حالت خوبه قشنگم؟(ذوق)
ـ سلامممم کوکی جونم میسی عشقم تو چطوری؟(ذوق)
+ خوبم زندگیم با شنیدن صدات حالم بهتر هم شد....عشقم صبحونه خوردی؟ پول لازم نداری؟ گشنت نیس؟ کسی اذیتت نمیکنه فداتشم؟(مهربون)
- اره عشقم صبحونه خوردم...پولم لازم ندارم ....گشنمم نیس اگه گشنم شد چیزی میخرم میخورم کوکیم...نگرانم نباش اپات(بابات) هست کسی جرعت نداره اذیتم کنه کوکی جونم(مهربون)
+ خب خوبه فقط چیزی خواستی حتماااا بهم بگو زندگیممم....
-باشه کوکی جونم
+ بیبم خواستم بگم وقتی رفتی خونه اماده شو چون شما مهمون بنده ای به رستوران و برای ناهار دوتایی میریم رستوران(مهربون)
- اخجوننننننن(ذوققق)
+بعد رستوران دیگه نزدیکا ساعت دو هم میریم خونه تهیونگ هیونگ تا عصر و بعد با تهیونگ هیونگ میایم خونمون
-( میسو پرید وسط و نزاشت خودم جواب بدم گفت )
\منو یانگ(دوس پسرش) و جیهون و سوهی هم میایم به تهیونگ بگوووووو جونگ کوکککک(بلنددد)
- ..عاااممم پرنسسم اگه اوکی داد منو ته هم اوکیممم(مهربون)
\ ا.تتتتتتت(ذوق و بلند)
- ...م..من که اوکیم(شوک)
+ پس باشه ....من یکم دیگه جلسه دارم بیبیم باید برم......مواظب خودت باش.....عاشقتممم...بو/س بهت زندگیم...بای(مهربون)
- باش کوکی....مواظب هستم توعم مواظب خودت باش عشقم....منم عاشقتم ...جواب این بو/ستو تو خونه میدم اینجا نمیتونم جوابتو بدم همه دارن نگام میکنن یا فال گوشن کوکی جونم...بای(مهربون و کمی خنده)(قطع کردم.....کمی با میسو حرف زدمو تاساعت ۱۲ کنار هم وقتمون رو گذروندیم.....بعد دانشگاه رفتم خونه و یه راست رفتم حم/وم و یه دوش ۴۰ مینی گرفتم و حوله ای ت/نم کردم ولی چون میدونستم کسی نیس تو خونه کمربندشو باز گذاشتم....بعد۷مین یه اهنگ مناسب انتخاب کردم وصداشو زیاد کردم و هم میخوندم باهنگ هم مو هامو سشوار میزدم.....بعد ۱۰ مین که موهامو بسته بودم و کمی میکاپ کرده بودم رفتم سمت کمدم تا یه لباس خوب انتخاب کنم.....هنوزم داشتم اهنگ میخوندم و گوش میدادم اونم با صدای بلند.....بعد۱۵مین یه لباس خوب و مناسب پیدا کرد و همون لحظه حولمو در/اوردم و انداختم زمین.....داشتم لباسمو درست راست میکردم که بپوشمش ...که یهو دستی دور ک/مر لخ/تم حل/قه شد ...میخواستم جیغ بکشم که....
+ ( ساعت۱ از شرکت برگشتم ...صدای ا.ت و اهنگ کمی به گوشم میخورد.......خیلی اروم رفتم طبقه بالا که صدای اهنگ و خوندن ا.ت واضح تر به گوشم خورد....در نیمه باز بود...دیدم داره ل/باس انتخاب میکنه تا بپوشه....داشت کم کم خندم میگرفت از این حد کیوت بودنش ....کمی تماشاش کردم.....بعد از چند مین که هنوز سمت کمدش بود و پشت به من بود حولشو انداخت زمین تا بتونه ل/باس بپوشه.....با بد/نه سک/ سیش رو به رو شدم ...دیگه طاقت نیووردم و رفتم تو اتاق و از پشت بغ/لش کردم و خودمو بهش چسب/وندم...میخواست جیغ بزنه که گفتم) هییییششششششششش بیبی گرلم منم(گرد/نشو بو/سیدم)
- (نفس راحتی کشیدم)(میخواستم برگردم که بیشتر بهم چسب/یدو گفت)(خجالت)
+ همینجوری بمون بیبی!....میخوام ازت انرژی بگیرم!!(لبخند کیوت و خسته)
- ب...باش ددی(خجالت)( بعد ۲مین .......
حمایتتتتتتتت لاوامممممم ( :
۳۴۶
۰۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.