هرجا سخن از جلوه ی آن ماه پری بود

❤ ️هرجا سخن از جلوه ی آن ماه پری بود
❤ ️کارِ من سودازده ، دیوانه گری بود

❤ ️روزیکه ز عشق تو شدم بی خبر از خویش
❤ ️دیدم که خبرها همه از بی خبری بود


فرخی_یزدی
🌷 ☘
دیدگاه ها (۵)

.صورت سرد و بی جانم را به شیشه ی سردترِ بُخار گرفته چسبانده ...

.شاید خدا تورا به من برگرداند چون او تنها کسی است که حال مرا...

حال عجیبی دارد این روزهای من گیر کرده ام... بین "ساعتی" که ن...

دستت را که نمیتوانملااقل بگذار...بهانه ات را بگیرم !! #عکس_ن...

🌱🍒پیکر تراش پیرم و با تیشه ی خیالیک شب تو را ز مرمر شعر آفری...

نام فیک: عشق مخفیPart: 35ویو ات*میز به همون صورتی که چینده ب...

رمان عشق چیز خوبیه پارت ۸ وسایل رو چیدم که زنگ خونه خورد رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط