ویو نامجون
ویو نامجون
مگه دیشب چه اتفاقی افتاده
نامجون. من میرم دوربینارو نگاه کنم ببینم دیشب چی شده
اعضا. باش
رفتم از نگهبانا خواستم نشونم بدن دیدم دیشب تا صب سانا بیدار بوده رفتار ته باهاش بد بود باید بهش بگم
ساناویو
رفتم خونه ساعت 5صب بود باید ساعت 9 میرفتم کمپانی روژان خواب بود رفتم تو اتاقم ارایشمو پاک کردم لباسمم عوض کردم رفتم الارمو رو 9 گذاشتم و خوابیدم
ویو سانا به 4ساعت بعد
با صدای الارم پاشدم صورتمو شستم لباس پوشیدم رفتم کمپانی امروز روژان ساعت 5 عصر میاد رفتم داخل به این فکر نمیکردم اعضارو ببینم
نامجون. خانم سانا
سانا. بله
نامجون. ببخشید به خاطر رفتار ته
سانا. اشکال نداره
نامجون. ته خیلی یه دندست نیومد معذرت خواهی بازم عذر میخوام
سانا. اشکال نداره درک می کنم مثله بچه رفتار میکنه😂
نامجون. اره برید به کارتون برسید دیر نشه
سانا. حتما خدانگهدار
ویو به ساعت 5
سانا. اوفففف خسته شدم
یه دوست ایرانی تو کمپانی پیدا کردم اسمش رهاست بامن مهربون بود چند دقیقه باهم حرف زدیم و خداحافظی کردیم
روژان. سلامممم
ساتا. سلام
روژان. من برم باید شب بگی دیشب چی شد
سانا. بله چشم
رفتم بیرون که ته جلو رامو گرفت
سانا. سلام
ته. سلام (سرد)
سانا. خواستم رد شم ته نذاشت
ته. غذا خوردی
سانا. چی
ته. بیا باهم بخوریم برای قدر دانی از زحماتت
سانا. .....
مگه دیشب چه اتفاقی افتاده
نامجون. من میرم دوربینارو نگاه کنم ببینم دیشب چی شده
اعضا. باش
رفتم از نگهبانا خواستم نشونم بدن دیدم دیشب تا صب سانا بیدار بوده رفتار ته باهاش بد بود باید بهش بگم
ساناویو
رفتم خونه ساعت 5صب بود باید ساعت 9 میرفتم کمپانی روژان خواب بود رفتم تو اتاقم ارایشمو پاک کردم لباسمم عوض کردم رفتم الارمو رو 9 گذاشتم و خوابیدم
ویو سانا به 4ساعت بعد
با صدای الارم پاشدم صورتمو شستم لباس پوشیدم رفتم کمپانی امروز روژان ساعت 5 عصر میاد رفتم داخل به این فکر نمیکردم اعضارو ببینم
نامجون. خانم سانا
سانا. بله
نامجون. ببخشید به خاطر رفتار ته
سانا. اشکال نداره
نامجون. ته خیلی یه دندست نیومد معذرت خواهی بازم عذر میخوام
سانا. اشکال نداره درک می کنم مثله بچه رفتار میکنه😂
نامجون. اره برید به کارتون برسید دیر نشه
سانا. حتما خدانگهدار
ویو به ساعت 5
سانا. اوفففف خسته شدم
یه دوست ایرانی تو کمپانی پیدا کردم اسمش رهاست بامن مهربون بود چند دقیقه باهم حرف زدیم و خداحافظی کردیم
روژان. سلامممم
ساتا. سلام
روژان. من برم باید شب بگی دیشب چی شد
سانا. بله چشم
رفتم بیرون که ته جلو رامو گرفت
سانا. سلام
ته. سلام (سرد)
سانا. خواستم رد شم ته نذاشت
ته. غذا خوردی
سانا. چی
ته. بیا باهم بخوریم برای قدر دانی از زحماتت
سانا. .....
۳.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.