[جیا ویو]
[جیا ویو]
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم چشمامو باز کردم دیدم کنار تهیونگم لبخندی زدم و خودمو بهش نزدیک کردم و دستمو توی موهاش کشیدم و به لبش نگاه می کردم
+چقدر دیگ باید منتظر بمونم تا بوسم کنی؟
_بیدار بودی
+بیدارم کردی
_حالا هرچی
+بوسم کن
_چشم عشقم
لبشو بوس کردم و سریع ازش جدا شدم
+اون چی بود دیگ
_چی ؟
*نکته تهیونگ همه ی خرفارو خوابالود میزنه*
+من اینطوری بوس نخواستم
_پس چجوری؟
+اینطوری
روم خیمه زد و منو بوس میکرد ک روی بدنم سنگین شد دیدم گرفت خوابید واییی خیلی سنگینهههه
_ته..نفسم گرفت بلند شو از روم
+نمیخوامممم
_ته لهم کردی
+بگیر بخواب
یکم رفت پایین تر و سرشو روی سینم گزاشت ک بدنم سبک تر شد
*صدای در*
_بیا تو
خدمتکار:خانم اقای کیم گفتن با اقای تهیونگ کار دارم
_میبینی ک خابه
خدمتکار:چشم
خدمتکار رفت
(پرش زمانی ب شب)
توی خیابونا با تهیونگ قدم میزدیم و شبرکاکائو میخوردیم
+جیا ی سوال ازت دارم
_جانم
+بهم اعتماد داری
_....جواب سوالت با سوال من کامل میشه
+خب
_قول میدی دیگه ترکم نکنی؟
+به تک تک نفس هات قسم تا اخر عمرم پاتم
_اره بهت اعتماد دارم
+باشه واییی اونو ببین(اشاره ب پشت سر جیا)
دومو برگردوندم هیچی نبود با حالت عصبی برگشتم سمت تهیونگ دیدم با ی حلقه ی خوشگل جلوم زانو زده
_ت چیکار میکنی
+جیا عشقم دوست داری ملکه ی زندگیم بشی؟
_نه
+جاننننن
_شوخی کردم عشقمم ارهههههه
+یسسسس فایتینگ
تهیونگ انگشتر دستم کرد و بغلم کرد شروع کرد ب بوسیدنم
_باشه ته یزارم زمیننن
+الان من خیلی خوشحالممممم
_منمم
+دوونتمممم جیاا
_....
+الان بیا بریم توی ماشین بیااا
_بریم
باهم رفتیم سمت ماشین و سوار ماشین شدیم
+خب میریم خونه
_باشه بریم
+از این حرفت توی تخت پشیمون میشی
_نمیشممم
یه پارت دیگه مونده الان بزادم یا فردا؟
با سردرد بدی از خواب بیدار شدم چشمامو باز کردم دیدم کنار تهیونگم لبخندی زدم و خودمو بهش نزدیک کردم و دستمو توی موهاش کشیدم و به لبش نگاه می کردم
+چقدر دیگ باید منتظر بمونم تا بوسم کنی؟
_بیدار بودی
+بیدارم کردی
_حالا هرچی
+بوسم کن
_چشم عشقم
لبشو بوس کردم و سریع ازش جدا شدم
+اون چی بود دیگ
_چی ؟
*نکته تهیونگ همه ی خرفارو خوابالود میزنه*
+من اینطوری بوس نخواستم
_پس چجوری؟
+اینطوری
روم خیمه زد و منو بوس میکرد ک روی بدنم سنگین شد دیدم گرفت خوابید واییی خیلی سنگینهههه
_ته..نفسم گرفت بلند شو از روم
+نمیخوامممم
_ته لهم کردی
+بگیر بخواب
یکم رفت پایین تر و سرشو روی سینم گزاشت ک بدنم سبک تر شد
*صدای در*
_بیا تو
خدمتکار:خانم اقای کیم گفتن با اقای تهیونگ کار دارم
_میبینی ک خابه
خدمتکار:چشم
خدمتکار رفت
(پرش زمانی ب شب)
توی خیابونا با تهیونگ قدم میزدیم و شبرکاکائو میخوردیم
+جیا ی سوال ازت دارم
_جانم
+بهم اعتماد داری
_....جواب سوالت با سوال من کامل میشه
+خب
_قول میدی دیگه ترکم نکنی؟
+به تک تک نفس هات قسم تا اخر عمرم پاتم
_اره بهت اعتماد دارم
+باشه واییی اونو ببین(اشاره ب پشت سر جیا)
دومو برگردوندم هیچی نبود با حالت عصبی برگشتم سمت تهیونگ دیدم با ی حلقه ی خوشگل جلوم زانو زده
_ت چیکار میکنی
+جیا عشقم دوست داری ملکه ی زندگیم بشی؟
_نه
+جاننننن
_شوخی کردم عشقمم ارهههههه
+یسسسس فایتینگ
تهیونگ انگشتر دستم کرد و بغلم کرد شروع کرد ب بوسیدنم
_باشه ته یزارم زمیننن
+الان من خیلی خوشحالممممم
_منمم
+دوونتمممم جیاا
_....
+الان بیا بریم توی ماشین بیااا
_بریم
باهم رفتیم سمت ماشین و سوار ماشین شدیم
+خب میریم خونه
_باشه بریم
+از این حرفت توی تخت پشیمون میشی
_نمیشممم
یه پارت دیگه مونده الان بزادم یا فردا؟
۹.۸k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.