۲حرکت ناگهانیp2

دوساعت قبل داخل هواپیما
جیمین: ا.ت خوشگلم چرا ناراحتی؟
ا.ت: ...مهم نیست
جیمین: چطوری خوش‌حالت کنم؟!
ا.ت: من بچم رو می‌خوام😭
جیمین: عشقم بچه دیگه زنده نمیموند اگه میموندم تو میموردی تو انرژی کافی برای تولید مثل نداشتی آنقدر خودتو اذیت نکن ...بازم فرست داریم .!
ا.ت: 😭
/ جیمین ا.ت رو با یک حرکت تو بغل خودش می‌شوند ولی جلوی اسم های کریستالی ا.ت رو نگرفت بلکه معشوقش رو تو بغل خودش محکم گرفت تا بدونه حواسش بهش هست و کنارشه /
جیمین: ا.ت سوگند میخورم تا آخرین لحظه ی جونم کنارت بمونم/ و یک بوسه روی موهای ابریشمی و خوش بوی آ‌.ت گذاشت و ا.ت کمی آرومتر شد انگار که به خواب فرو رفت و نفس های منظم داشت/
اما انگار همین جمله‌ی جیمین کافی بود تا دنیا خلاف این رو به این زوج ثابت کنه همینطور که جیمین جسم کوچک آن رو بغل کرده بود و از پله های جتش به پایین حرکت می‌کرد ....بنگ
ی گلوله مستاقیم تو شونه های قویه جیمین و ا.ت از بغلش سر خور به روی پله ها
نگهبان ها ا.ت و جیمین رو به داخل کشیدند و دکتر کیم رو خبر کردند
سر ا.ت ضربه خورد و جیمین در مرز بیهوشی یا شاید حتی مرگ
شرط پارت بعد
لایک : ۵۰
کامنت: ۳۵
ریپوست: ۱۰