پارت ۱۴: «مافیای سفید»
پارت ۱۴: «مافیای سفید»
_کارای ترخیص رو کردم که لباسشو عوض کنم دیدم خودش عوض کرده
+عا جونگکوکا اومدی
_آره.....مگه نگفته بودم خودم میایم عوضش می کنم
+آره ولی گفتم تو رفتی کارای ترخیصم رو کنی منم لباسام رو عوض کنم زود از اینجا خلاص بشیم
_با این حرفش خندم گرفت
+چرا داری می خندی ؟
_چون خیلی کیوتی
+باشه دیگه نخند بریم
_باشه....بیا بریم
+منو گذاشت خونه خودش رفت حتی ازش پرسیدم کجا میره گفت تو برو خونه منم میام منم رفتم خونه نشسته بودم که دیدم جونگکوک اومد و یه عالمه وسایل خریده
_ا/ت اینو میتونی بزاری نگاه کنیم
+باشه
_داشتم تو آشپزخونه تنقلاتی که خریده بودم رو میرختم که آجوما اومد گفت پسرم من می ریزم منم رفتم پیش ا/ت
+یا جونگکوکا اینو چطوری میزارن
_تو برو بشین من میزارم
+من نشسته بودم که آجوما اومد گفت بیا دخترم اینا رو بگیر من برم از آشپزخونه اون یکی ها رو بیارم دلم براش سوخت آخه هم سنش دیگه برا اینکارا زیادی بزرگه بخاطره همین ازش پرسیدم آجوما تو بچه نداری (علامت آجوما؛)
؛دخترم من دو تا بچه دارم یکیش پسره یکیش دختر
+خوبه آجوما نظرت چیه امروز بری پیش اونا
؛ولی جونگ کوک
+من بهش میگم تو برو
؛ممنون دخترم
+آجوما رفت منم بقیه ی تنقلات رو آوردم
_گذاشتم بیا نگاه کنیم
+داشتیم فیلم رو نگاه میکردیم که جونگ کوک گفت آجوما برام یه لیوان آب بیار
_آجوما
+داد نزن آجوما خونه نیست
_پس کجاست ؟
+رفته پیش بچه هاش
_ها..کی رفته
+چرا داری بیست سوالی می کنی همین الان رفت اصلا من میرم برات آب میارم
_نههههههه.......تو بشین خودم بر می دارم
+داشتم فیلم رو نگاه میکردم که یهو گشنه ام شد جونگ کوکا من گشنه ام (با داد)
_باشه غذا رو آوردم
+داشتیم غذا میخوردیم که زنگ در رو زدن وقتی باز کردیم __________________
بچه ها اگه شرطارو زود تموم کنید شاید امروز پارت ۱۵ رو هم گذاشتم
شرطا ۱۰ لایک ۱۵ تا کامنت♥️
_کارای ترخیص رو کردم که لباسشو عوض کنم دیدم خودش عوض کرده
+عا جونگکوکا اومدی
_آره.....مگه نگفته بودم خودم میایم عوضش می کنم
+آره ولی گفتم تو رفتی کارای ترخیصم رو کنی منم لباسام رو عوض کنم زود از اینجا خلاص بشیم
_با این حرفش خندم گرفت
+چرا داری می خندی ؟
_چون خیلی کیوتی
+باشه دیگه نخند بریم
_باشه....بیا بریم
+منو گذاشت خونه خودش رفت حتی ازش پرسیدم کجا میره گفت تو برو خونه منم میام منم رفتم خونه نشسته بودم که دیدم جونگکوک اومد و یه عالمه وسایل خریده
_ا/ت اینو میتونی بزاری نگاه کنیم
+باشه
_داشتم تو آشپزخونه تنقلاتی که خریده بودم رو میرختم که آجوما اومد گفت پسرم من می ریزم منم رفتم پیش ا/ت
+یا جونگکوکا اینو چطوری میزارن
_تو برو بشین من میزارم
+من نشسته بودم که آجوما اومد گفت بیا دخترم اینا رو بگیر من برم از آشپزخونه اون یکی ها رو بیارم دلم براش سوخت آخه هم سنش دیگه برا اینکارا زیادی بزرگه بخاطره همین ازش پرسیدم آجوما تو بچه نداری (علامت آجوما؛)
؛دخترم من دو تا بچه دارم یکیش پسره یکیش دختر
+خوبه آجوما نظرت چیه امروز بری پیش اونا
؛ولی جونگ کوک
+من بهش میگم تو برو
؛ممنون دخترم
+آجوما رفت منم بقیه ی تنقلات رو آوردم
_گذاشتم بیا نگاه کنیم
+داشتیم فیلم رو نگاه میکردیم که جونگ کوک گفت آجوما برام یه لیوان آب بیار
_آجوما
+داد نزن آجوما خونه نیست
_پس کجاست ؟
+رفته پیش بچه هاش
_ها..کی رفته
+چرا داری بیست سوالی می کنی همین الان رفت اصلا من میرم برات آب میارم
_نههههههه.......تو بشین خودم بر می دارم
+داشتم فیلم رو نگاه میکردم که یهو گشنه ام شد جونگ کوکا من گشنه ام (با داد)
_باشه غذا رو آوردم
+داشتیم غذا میخوردیم که زنگ در رو زدن وقتی باز کردیم __________________
بچه ها اگه شرطارو زود تموم کنید شاید امروز پارت ۱۵ رو هم گذاشتم
شرطا ۱۰ لایک ۱۵ تا کامنت♥️
۶.۷k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.