من؟ روزگار غرق پاییزم
من؟ روزگار غرق پاییزم
سردم، گمم، گیجم، زمینگیرم
از من گرفتن آسمونم رو
عیبی نداره زود میمیرم...
من؟ خستهی راهم مثِ مردی
که غصهی یه شهره رو دوشش
اشکاش وُ با اشکاش میشوره
هرشب یه درده تووی آغوشش
ماه وُ میارم تا که جای تو
خالی نباشه تووی این خونه
روز و شبای بی سر و سامون
کاشکی بشه برگردی دیوونه...
دلواپس روزای تقویمم
این حاصل جنگ میون ماست...
هرجا که حس کردی دلت لرزید
یادم بیفت... اینجا یکی تنهاست...
مثل یه دریاچه که دوس داره
جاری بشه اما نمیتونه
چی به سر دنیای ما اومد....؟
این حال و روز زندگیمونه....!
سردم، گمم، گیجم، زمینگیرم
از من گرفتن آسمونم رو
عیبی نداره زود میمیرم...
من؟ خستهی راهم مثِ مردی
که غصهی یه شهره رو دوشش
اشکاش وُ با اشکاش میشوره
هرشب یه درده تووی آغوشش
ماه وُ میارم تا که جای تو
خالی نباشه تووی این خونه
روز و شبای بی سر و سامون
کاشکی بشه برگردی دیوونه...
دلواپس روزای تقویمم
این حاصل جنگ میون ماست...
هرجا که حس کردی دلت لرزید
یادم بیفت... اینجا یکی تنهاست...
مثل یه دریاچه که دوس داره
جاری بشه اما نمیتونه
چی به سر دنیای ما اومد....؟
این حال و روز زندگیمونه....!
۳.۲k
۲۳ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.