ازدواج اجباری ♥ p16
چند روزه به فکر ته هستم گوشیو برنمیدارم ولش کن بزار از ذهنم بره بیرون اما هر کاری میکنم نمیشه من عاشقش شدم دارم خودمو قول میزنم داشتم با ماری میرفتیم سمت مدرسه که یه ماشین جلو راهمون رو گرفت بعد راننده از توش پیاده شد با چیزی که دیم شوکه شدم اون ته بود
ته. اات(بغض)
ات. تو اینجا چیکار میکنی(تعحب) ماری عشقم میشه تنهامون بزاری؟
ماری. البته رفتش
ته.ات امروز پدر مادرمون میاد خونمون اگه ببینن تو نیستی چی فکر میکنن؟(الکی میگه)
ات. چی میان اونجا
ته. اره برگرد خونه
ات. باشه ولی فقط بخاطر مامان بابا
ویو ات
داشتم میرفتم سمت در مدرسه که یکی از پشت بغلم کرد باعث شد جیغ بزنم تهیونگو صدا کنم برگشتم ببینم کیه دیدم خود تهیونگ بود
ته. هنوزم بهم احتیاج داری که حس خطر میکنی صدام میزنی
ات. نه از دهنم پرید دستتم بردار
ات رفت سر کلاسش معلم امد کلی زر زد که زنگ خورد
ات هیونحین سوبین ماری رفتن تو حیاط مدرسه به اسرار سوبین
ات. خب سوپرایزت چیه سوبین؟
سوبین یهو زانو زد جلوی ماری جلوی اون همه دانش آموز
سوبین. مایلی دوست دخترم بشی(یه شاخه گل رز هم از پشتش در اورد منحرف هاا منظورم اینه که پشتش قایم کرده بود)
ماری. داری چه غلطی میکنی بلند شو همه دارن نگامون میکنن که یهو همه شروع کردن
همه. قبول کن قبول کن قبول کن
ات. ماری عاشق سوبینه ماری عاشق سوبینه
ماری. چی زر میزنی تو
سوبین. زیر پام علف سبز شد نمیگی
ماری. اره
سوبین. یعنی قبول کردی؟
ماری. اره اگه ناراحتی برم؟
سوبین بلند شد ماری رو بغلش کرد تو هوا چرخوند
یکی از دخترا. اوپا چرا بین این همه ادم اونو انتخاب کردی؟
ماری. مثلا تو خوبی جادوگر
ات. ماری شر به پانکن فدات شم
ماری. نه باید به این درس حسابی بدم استیناشو داد بالا که سوبین از پشت بغلش کرد
سوبین. بسه عشقم ولشون کن من فقط توردوست دارم
ماری. زبون درازی میکنه به دختره
سوبین. هنوزم بچه ای😂
پرش زمانی به تموم شدن مدرسه
ویو ات
داشتیم با هیونجین سوبین ماری میرفتیم سمت در مدرسه که دیدم ته وایستاده جلو در
ته. عه امدی
ات. از کی اینجایی(سرد)
ته. ازوقتی که رفتی
هیونجین: یه حسی بهم میگه شما دوتا قهرین
ماری. نه بابا قهر چیه اینا دیونه بار عاشق هم دیگن ماری ات رو هل داد ات افتاد تو بغل ته
ات. ماری نشونت میدم حالا سوبین؟
سوبین. بله؟
ات. میدونستی ماری قبل اینکه تو عاشقش بشی تورو دوست داشت؟
سوبین. چـ چـ چی
ماری. من تورو میکشم اتتت تهیونگ؟
ته. بله؟
ات. نه نگو غلط کردم
ماری. ات عاشقته(سریع)
ات. ههه زر میزنه(خنده ضایع)
هیونجین. بسه الان هرچی دارین رو میریزین بیرون ما رفتیم خدافظ اینا رفتن
ته. ات؟
ات. چته؟
ته. تو منو دوس داری
ات. چیزه... میدونی.. نه دوست ندارم (رفت سوار ماشین شد)
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
20لایک
ته. اات(بغض)
ات. تو اینجا چیکار میکنی(تعحب) ماری عشقم میشه تنهامون بزاری؟
ماری. البته رفتش
ته.ات امروز پدر مادرمون میاد خونمون اگه ببینن تو نیستی چی فکر میکنن؟(الکی میگه)
ات. چی میان اونجا
ته. اره برگرد خونه
ات. باشه ولی فقط بخاطر مامان بابا
ویو ات
داشتم میرفتم سمت در مدرسه که یکی از پشت بغلم کرد باعث شد جیغ بزنم تهیونگو صدا کنم برگشتم ببینم کیه دیدم خود تهیونگ بود
ته. هنوزم بهم احتیاج داری که حس خطر میکنی صدام میزنی
ات. نه از دهنم پرید دستتم بردار
ات رفت سر کلاسش معلم امد کلی زر زد که زنگ خورد
ات هیونحین سوبین ماری رفتن تو حیاط مدرسه به اسرار سوبین
ات. خب سوپرایزت چیه سوبین؟
سوبین یهو زانو زد جلوی ماری جلوی اون همه دانش آموز
سوبین. مایلی دوست دخترم بشی(یه شاخه گل رز هم از پشتش در اورد منحرف هاا منظورم اینه که پشتش قایم کرده بود)
ماری. داری چه غلطی میکنی بلند شو همه دارن نگامون میکنن که یهو همه شروع کردن
همه. قبول کن قبول کن قبول کن
ات. ماری عاشق سوبینه ماری عاشق سوبینه
ماری. چی زر میزنی تو
سوبین. زیر پام علف سبز شد نمیگی
ماری. اره
سوبین. یعنی قبول کردی؟
ماری. اره اگه ناراحتی برم؟
سوبین بلند شد ماری رو بغلش کرد تو هوا چرخوند
یکی از دخترا. اوپا چرا بین این همه ادم اونو انتخاب کردی؟
ماری. مثلا تو خوبی جادوگر
ات. ماری شر به پانکن فدات شم
ماری. نه باید به این درس حسابی بدم استیناشو داد بالا که سوبین از پشت بغلش کرد
سوبین. بسه عشقم ولشون کن من فقط توردوست دارم
ماری. زبون درازی میکنه به دختره
سوبین. هنوزم بچه ای😂
پرش زمانی به تموم شدن مدرسه
ویو ات
داشتیم با هیونجین سوبین ماری میرفتیم سمت در مدرسه که دیدم ته وایستاده جلو در
ته. عه امدی
ات. از کی اینجایی(سرد)
ته. ازوقتی که رفتی
هیونجین: یه حسی بهم میگه شما دوتا قهرین
ماری. نه بابا قهر چیه اینا دیونه بار عاشق هم دیگن ماری ات رو هل داد ات افتاد تو بغل ته
ات. ماری نشونت میدم حالا سوبین؟
سوبین. بله؟
ات. میدونستی ماری قبل اینکه تو عاشقش بشی تورو دوست داشت؟
سوبین. چـ چـ چی
ماری. من تورو میکشم اتتت تهیونگ؟
ته. بله؟
ات. نه نگو غلط کردم
ماری. ات عاشقته(سریع)
ات. ههه زر میزنه(خنده ضایع)
هیونجین. بسه الان هرچی دارین رو میریزین بیرون ما رفتیم خدافظ اینا رفتن
ته. ات؟
ات. چته؟
ته. تو منو دوس داری
ات. چیزه... میدونی.. نه دوست ندارم (رفت سوار ماشین شد)
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
20لایک
۱۷.۸k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.