عشق ابدی ♥ p17

ویو صبح جیمین
از خواب بیدار شدم دیدم ات بغلم کرده و خوابیده دیشب خیلی وحشی بودم حتما دردش امده داشتم زیر دلشو ماساژ میدادم که بیدار شد
+صبح بخیر
_صبح توعم بخیر عشقم حالت خوبه میدونم دیشب زیاده روی کردم
+درد دارم(گریه)
_یا خدا تورو خدا گریه نکن براید استایل بقلش کرد بردش حموم بعد حموم کردنش آورد بیرون بدنشو خشک کرد لباسشون رو پوشیدن بعد جیمین موهای ات رو خشک کرد
+هنوزم درد دا... که بیهوش شد
_اااات(داد، گریه)
_ات بیدارشو فدات بشم ات تورخدا چت شد اخه طاقت بیار الان میبرمت بیمارستان
جیمین ات رو بغل کرد برد بیمارستان
_دکتر دکترررر
#بله اقا چخبرتونه
_ات بیهوش شده
#ات رو رو تخت گذاشتن و بهش سروم وصل کردن دکتر وضعیتشو چک کرد امد بیرون
_حال حال همسرم چطوره؟(حالا بزار همسرت بشه)
#هم ایشون هم حال نی نی تون خوبه
_باشه ممنون
#خواهش دکتر رفت
ویو جیمین
چی دکتر گفت نی نی یعنی چی؟ یعنی یعنی من دارم بابا میشم(آخرشو داد)
پرستار: آقا اینجا بیمارستانه
_پرستار من دارم بابا میشم میدونی یعنی چی یعنی بابا دارم میشم
پرستار: 😐رفتش
_حسود مردم چشم پدر شدن منو ندارن
#آقای پارک همسرتون به هوش امدن میتونین ببیندشون
_ممنون رفت اتاق ات
+جیمین من چم شد؟
_هیچی عشقم خوبی یه چیزی میگم شوکه نشیا
+چیشده؟
_داری مامان میشی(ذوق زده)
+چـ چـ چیییی(داد)
_چیه خوشحال نشدی
+من بچه نمیخوام باید سقطش کنم
_د د داری شوخی میکنی دیگه نه؟
+چه شوخی ای من هنوز بچم نمیخوامش
_ات من پدر اون بچم پس حق سقطشو نداری فهمیدی؟(داد)
+این بچه 9ماه تو شکم من بزرگ میشه بعد میگی حق سقطشو ندارم(داد)
_همین که گفتم (داد)
+تـ تـ تو الان بخاطر یه بچه سر من دادمیزنی(لبخند بغض دار)
_خب ات تخصیر خودته ببخشید
+جیمین من این بچه رو نمیخوام وسقطش میکنم چه تو بخوای چه نخوای
ادامه دارد..
حمایت کنید🥺♥
شرطا
20لایک
25کامنت