پارت ۴۵ زندگی با بی تی اس💜
پارت ۴۵ زندگی با بی تی اس💜
من : الان جواب کدومتون رو بدم
تهیونگ : اااا بیخیال
من : اوکی
پرستار اومد تو اتاق
پرستار : چه خبرتونه دورش رو خالی کنین خفه شد!
اعضا دورم رو خالی کردن و پرستار رفت و دکتر رو صدا زد و اومد
نامجون : کی مرخص میشه
دکتر : سه چهار روز دیگه
من : چیییییی چهار روز اینجا بمونم ! امکان نداره عمرااااا
دکتر : مگه دسته توعه موندن یا نموندن
من : به خدا حالم خوبه ! حتی الان میتونم برات حرکت جفتک پرنده بزنم
خواستم دستمو بلند کنم که از درد نفسم برید
حین : خوبی؟
کوک : نمیخواد خودتو بکشی فهمیدیم حالت خوبه
من : چهار روز اینجا چه غلطی کنممممم از بی حوصلگی میمیرم
جیهوپ: هرچی میخوای بگو برات بیاریم
من : اممم خب یه دو سه کارتن شیرموز و نودل و گوشیم با لباسام و دستگاه پی اس رو بیارین
جیمین : میخوای کوک هم اینجا بزاریم باهات بازی کنه
من : ارههههه
شوگا : هی کوک میمونی اینجا
کوک : امممم باید فکر کنم
تهیونگ : من اگه جات بودم قبول میکرم چون بیست و چهار ساعت میتونی با سوگول بازی کنی
کوک : قبولهههههه میمونم
جین : خب ما میریم و وسایلی که دستور دادین رو بیاریم
نیم ساعت بعد
اعضا وسایلی که گفتم رو اوردن
کوک : یه تخت بزارین کنار تخت سوگول
جین : از کجا باید بیاریم اونوقت
کوک : یکی از تختای بیمارستان رو بیارید
جیمین : مگه برا عممونه
کوک با داد : پرستار
پرستار با عجله اومد
پرستار : چیزی شده
کوک : یه تخت خالی دارید
پرستار : میخواید چیکار
کوک : خب قراره چهار روز اینجا بمونم نمیتونم سر پا بخوابم که
پرستار : اهان بله داریم
کوک : خب بیارین اینجا دیگه
پرستار: اوکی
من : الان جواب کدومتون رو بدم
تهیونگ : اااا بیخیال
من : اوکی
پرستار اومد تو اتاق
پرستار : چه خبرتونه دورش رو خالی کنین خفه شد!
اعضا دورم رو خالی کردن و پرستار رفت و دکتر رو صدا زد و اومد
نامجون : کی مرخص میشه
دکتر : سه چهار روز دیگه
من : چیییییی چهار روز اینجا بمونم ! امکان نداره عمرااااا
دکتر : مگه دسته توعه موندن یا نموندن
من : به خدا حالم خوبه ! حتی الان میتونم برات حرکت جفتک پرنده بزنم
خواستم دستمو بلند کنم که از درد نفسم برید
حین : خوبی؟
کوک : نمیخواد خودتو بکشی فهمیدیم حالت خوبه
من : چهار روز اینجا چه غلطی کنممممم از بی حوصلگی میمیرم
جیهوپ: هرچی میخوای بگو برات بیاریم
من : اممم خب یه دو سه کارتن شیرموز و نودل و گوشیم با لباسام و دستگاه پی اس رو بیارین
جیمین : میخوای کوک هم اینجا بزاریم باهات بازی کنه
من : ارههههه
شوگا : هی کوک میمونی اینجا
کوک : امممم باید فکر کنم
تهیونگ : من اگه جات بودم قبول میکرم چون بیست و چهار ساعت میتونی با سوگول بازی کنی
کوک : قبولهههههه میمونم
جین : خب ما میریم و وسایلی که دستور دادین رو بیاریم
نیم ساعت بعد
اعضا وسایلی که گفتم رو اوردن
کوک : یه تخت بزارین کنار تخت سوگول
جین : از کجا باید بیاریم اونوقت
کوک : یکی از تختای بیمارستان رو بیارید
جیمین : مگه برا عممونه
کوک با داد : پرستار
پرستار با عجله اومد
پرستار : چیزی شده
کوک : یه تخت خالی دارید
پرستار : میخواید چیکار
کوک : خب قراره چهار روز اینجا بمونم نمیتونم سر پا بخوابم که
پرستار : اهان بله داریم
کوک : خب بیارین اینجا دیگه
پرستار: اوکی
۲۹.۱k
۰۲ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.