رمان : Gate Of Universe 🪐🗝🎶⛓️ پارت ۳
رمان : Gate Of Universe 🪐🗝🎶⛓️ پارت ۳
م.م : خب بچه ها میخواستم بگم که...
شما ظهر یعنی ۳ یا ۴ ساعت دیگه دارین میرین مسافرت پیش عموتون و کل تابستونو قراره اونجا بمونین و عشق کنین !!
م و ن : اخخخخخ جوننننننننننن
م.م : خب دیگه بسه جیغ جیغ نکنین برین وسیله هاتونو جمع کنین
ماتیلدا و نیکولاس : جیغغغغ بدووووو بریم جمع کنیم اخخخ جونننن
م.م : لوسیفر رو یادتون نرههه
م ون : باشهههه
-پرش زمانی به وقتی که قرار بود برن-
م و ن : دلمون براتون تنگ میشه با بابا مامانشون قوداحافوظی کلدن و سوال اتوبوس شدن به مقصد شهر آبشار جاذبه Gravity Falls حلکت کلدن خلاصه تو راه اول باهم جرئت حقیقت بازی کردن
نیکولاس : اول من میپرسم ! ج یا ح
ماتیلدا : ح !
خب من یا لوسیفر
<لوسیفر گربشونه که یه انسانه و چون عاشق ماتیلداعهخودشو شبیه گربه میکنه و یواشکی اومده تو اتاقشون و خلاصه ماتیلدا هم ازش خوشش میاد و نگهش میداره و اینم بگم که لوسیفر میتونه نامرئی بشه و ذهن بقیه رو هم بخونه !>
لوسیفر تو ذهنش : معلومه که من !
ماتیلدا : هردوتون !
نیکولاس : چجوری هردومون فقط حق انتخاب بین یکیمون رو داری !
ماتیلدا : اممم خببب نمیتونمممم بگممم پس جرئت !
نیکو : اوفففف ای بابا باشه خب پسسسس لپمو بوس کن 😁
ماتیلدا : 😐
نیکو : خب خودت جرئتو انتخاب کرددیییی
ماتیلدا : خیله خب باشههه ایششش 🙄
نیکو : زود باششش دیگههههه
(و اینم بگم که نیکولاس عاشق ماتیلداعه )
ماتیلدا در حال بوس کردن لپ نیکولاس توی ۲ ثانیه
لوسیفر در حال فشار خوردننن و خر خر کردن که ماتیلدا فهمید گربشم بوس میخواد پس نوک مماخ اونم بوس کرد و نیکولاس خون به مغزش نرسید
ماتیلدا :
بیا پایین
پایین تر
خمارییییی خمارییییی
خب شرطا :
۱۵ تا لایک
۸۰ تا کامنت
تا شرطا رو نرسونید نمیزارمممم
اگه کامنتا رو ۲۰۰ تا کنید میزارممممم
هه هه
در ضمن ناشناسمم پر کنیننننن https://abzarek.ir/service-p/msg/1252427
م.م : خب بچه ها میخواستم بگم که...
شما ظهر یعنی ۳ یا ۴ ساعت دیگه دارین میرین مسافرت پیش عموتون و کل تابستونو قراره اونجا بمونین و عشق کنین !!
م و ن : اخخخخخ جوننننننننننن
م.م : خب دیگه بسه جیغ جیغ نکنین برین وسیله هاتونو جمع کنین
ماتیلدا و نیکولاس : جیغغغغ بدووووو بریم جمع کنیم اخخخ جونننن
م.م : لوسیفر رو یادتون نرههه
م ون : باشهههه
-پرش زمانی به وقتی که قرار بود برن-
م و ن : دلمون براتون تنگ میشه با بابا مامانشون قوداحافوظی کلدن و سوال اتوبوس شدن به مقصد شهر آبشار جاذبه Gravity Falls حلکت کلدن خلاصه تو راه اول باهم جرئت حقیقت بازی کردن
نیکولاس : اول من میپرسم ! ج یا ح
ماتیلدا : ح !
خب من یا لوسیفر
<لوسیفر گربشونه که یه انسانه و چون عاشق ماتیلداعهخودشو شبیه گربه میکنه و یواشکی اومده تو اتاقشون و خلاصه ماتیلدا هم ازش خوشش میاد و نگهش میداره و اینم بگم که لوسیفر میتونه نامرئی بشه و ذهن بقیه رو هم بخونه !>
لوسیفر تو ذهنش : معلومه که من !
ماتیلدا : هردوتون !
نیکولاس : چجوری هردومون فقط حق انتخاب بین یکیمون رو داری !
ماتیلدا : اممم خببب نمیتونمممم بگممم پس جرئت !
نیکو : اوفففف ای بابا باشه خب پسسسس لپمو بوس کن 😁
ماتیلدا : 😐
نیکو : خب خودت جرئتو انتخاب کرددیییی
ماتیلدا : خیله خب باشههه ایششش 🙄
نیکو : زود باششش دیگههههه
(و اینم بگم که نیکولاس عاشق ماتیلداعه )
ماتیلدا در حال بوس کردن لپ نیکولاس توی ۲ ثانیه
لوسیفر در حال فشار خوردننن و خر خر کردن که ماتیلدا فهمید گربشم بوس میخواد پس نوک مماخ اونم بوس کرد و نیکولاس خون به مغزش نرسید
ماتیلدا :
بیا پایین
پایین تر
خمارییییی خمارییییی
خب شرطا :
۱۵ تا لایک
۸۰ تا کامنت
تا شرطا رو نرسونید نمیزارمممم
اگه کامنتا رو ۲۰۰ تا کنید میزارممممم
هه هه
در ضمن ناشناسمم پر کنیننننن https://abzarek.ir/service-p/msg/1252427
۱۰.۸k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.