تمام ناتمام منM
#تمام_ناتمام_منM
نشست تو ماشین، دستانش می لرزید
بخاری رو روشن کردم
گفت : ابراهیم ماشین تو بوی دریا میده !
گفتم : ماهی خریده بودم
گفت : ماهی مرده که بوی دریا نمیده !
گفتم : هر چیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگشه !
گفت : من بمیرم بوی تو رو میدم ...
نشست تو ماشین، دستانش می لرزید
بخاری رو روشن کردم
گفت : ابراهیم ماشین تو بوی دریا میده !
گفتم : ماهی خریده بودم
گفت : ماهی مرده که بوی دریا نمیده !
گفتم : هر چیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگشه !
گفت : من بمیرم بوی تو رو میدم ...
۸.۶k
۱۳ آذر ۱۴۰۰