سناریودرخواستی
#سناریودرخواستی
وقتی اونا دراز کشیدن و تو میری روشون دراز میکشی
نامجون: چرا هوا یه دفعه گرم شد؟ 🌚
جین: اخ اخ نفسم گرفت از روم پاشو دختره سیریششش
یونگی: جات راحته؟
ات: اوهوم* یونگی هولت میده و یه متر میری اون ور تر*
هوسوک: *چون میدونه دوست داری ابن کارو چیزی نمیگه درحالی که داره زیرت به ساندویچ سانشاین تبدیل میشه*
جیمین: حد اقل یکم بالا تر بخواببب چرا درست میری سمت پایین تنم🌚
تهیونگ: عوم... چطوره بریم رو تخت بعدش این کارو میکنی * با صدای بم دم گوشت گفت*
جونگ کوک: نچ نچ نچ از بمم سنگین تری
ات انتظار داشتی از یه سگ سبک تر باشم؟ /:
لایک؟؟؟؟؟
#تهکوک#تهیونگ_بی_تی_اس #بی_تی_اس #نامجون#جین#یونگی#جیهوپ#جیمین#جونگ_کوک#وانشات_اسمات#فیکشن_بی_تی_اس #بنگتن_وانشات
وقتی اونا دراز کشیدن و تو میری روشون دراز میکشی
نامجون: چرا هوا یه دفعه گرم شد؟ 🌚
جین: اخ اخ نفسم گرفت از روم پاشو دختره سیریششش
یونگی: جات راحته؟
ات: اوهوم* یونگی هولت میده و یه متر میری اون ور تر*
هوسوک: *چون میدونه دوست داری ابن کارو چیزی نمیگه درحالی که داره زیرت به ساندویچ سانشاین تبدیل میشه*
جیمین: حد اقل یکم بالا تر بخواببب چرا درست میری سمت پایین تنم🌚
تهیونگ: عوم... چطوره بریم رو تخت بعدش این کارو میکنی * با صدای بم دم گوشت گفت*
جونگ کوک: نچ نچ نچ از بمم سنگین تری
ات انتظار داشتی از یه سگ سبک تر باشم؟ /:
لایک؟؟؟؟؟
#تهکوک#تهیونگ_بی_تی_اس #بی_تی_اس #نامجون#جین#یونگی#جیهوپ#جیمین#جونگ_کوک#وانشات_اسمات#فیکشن_بی_تی_اس #بنگتن_وانشات
۷.۴k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.