سرانجام یک روز صبح

سرانجام یک روز صبح
می‌پذیری که تنهایی

و این اندوهبارترین لبخند
وحشتناکترین زیبایی
و دردناکترین تسکین آدمی‌ست

خویش را زیبا و آرام
اما در هاله‌ای از اندوه و وحشت و درد می‌یابی...
دیدگاه ها (۱)

من از آن تافته های جدابافته نبودم که هر توهینی را ببخشایم، ا...

گاهی آدم به یاد کسی گریه نمی‌کند، اصلا آدم نمی‌فهمد چرا گریه...

تبدیل به واقعیت شو؛رویاهایم کفاف این همه دلتنگی رانمیدهد... ...

یکی از سخت‌ترین کارها باز کردن صحبت با کسیه که قدیما باهاش ص...

‍ ساده های زیبا!✨جزییات ِ کوچک زندگی ،مانند ِ کوک های رنگی ِ...

با حالتی نزار گرفتارِ خود شدمبا چشم اشکبار گرفتارِ خود شدمگر...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط