دست خودم نیست

دست خودم نیست...

من ضمانت نگاهت را ،

در شب گریه‌های بی‌تو کرده‌ام...

تا ضامن خون لختگی‌های شعر ،

پس از عبور جریان تو ،

از مویرگ‌های خیال شوم...

می دانی...

ارتباط تو با قلب من ،

احتمالی نیست ...

که لمس آغوشت در بطنِ خیال ،

منوط به بودنت باشد...

امروز که آمدی ،

لنگر بی‌انداز...

باور کن...

تقدیر این است ،

که من جزئی از تنهایی تو باشم...

بی‌آنکه آرامش خیالت را جریحه‌دار کنم...


#حمیدرضا_هندی
دیدگاه ها (۱۱)

‌ بازمانده‌های تو بعد از رفتنت ؛مسواکت ( هنوز نو ی نو است ، ...

میدانم از عابربانک پول گرفته ام ...میدانم بانک ،موجودی جدید ...

مـــن نگـــرانِ نیـــامدنـــت نیســتم . . . نگـــرانـم بیـــ...

بـــَــرایـــَـم فـَـرقــی نـــِــمی کــُــنــَــد ،که این ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط