دست خودم نیست
دست خودم نیست...
من ضمانت نگاهت را ،
در شب گریههای بیتو کردهام...
تا ضامن خون لختگیهای شعر ،
پس از عبور جریان تو ،
از مویرگهای خیال شوم...
می دانی...
ارتباط تو با قلب من ،
احتمالی نیست ...
که لمس آغوشت در بطنِ خیال ،
منوط به بودنت باشد...
امروز که آمدی ،
لنگر بیانداز...
باور کن...
تقدیر این است ،
که من جزئی از تنهایی تو باشم...
بیآنکه آرامش خیالت را جریحهدار کنم...
#حمیدرضا_هندی
من ضمانت نگاهت را ،
در شب گریههای بیتو کردهام...
تا ضامن خون لختگیهای شعر ،
پس از عبور جریان تو ،
از مویرگهای خیال شوم...
می دانی...
ارتباط تو با قلب من ،
احتمالی نیست ...
که لمس آغوشت در بطنِ خیال ،
منوط به بودنت باشد...
امروز که آمدی ،
لنگر بیانداز...
باور کن...
تقدیر این است ،
که من جزئی از تنهایی تو باشم...
بیآنکه آرامش خیالت را جریحهدار کنم...
#حمیدرضا_هندی
- ۴۸۷
- ۱۱ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط