لحظههایکاغذی

#لحظه#های#کاغذی 
#آرزوهای#محال




خسته ام از آرزوها ، آرزوهای شعاری 
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری 

لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن 
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری 

آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین 
سقف های سرد و سنگین، آسمانهای اجاری 

با نگاهی سرشکسته،چشمهایی پینه بسته 
خسته از درهای بسته،خسته از چشم انتظاری 

صندلی های خمیده ، میزهای صف کشیده 
خنده های لب پریده،گریه های اختیاری 

عصر جدولهای خالی،پارکهای این حوالی 
پرسه های خیالی،نیمکت های خماری 

رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم: 
شنبه های بی پناهی،جمعه های بی قراری 

عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها 
خاک خواهد بست روزی،باد خواهد برد بـاری 

روی میز خالی من صفحه باز حـوادث 
در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگـاری

#قیصر#امین#پور
دیدگاه ها (۲)

#این#شعر#نیست#این#خودِ#منم#بغضی#که#شکسته#شدبغض غریبی در میان...

#سلاااااام#بر#عاشقاااااان🌺 🌿 یه صبح پر انرژی دیگه 🌿 🌺 #صبح#ز...

مرا پیاده میکنی کنار وعده گاهمانکنار اولین قرار و آخرین گناه...

به قدر هر چه گل دیدم مرا آزار کردی تو خیانت را دوباره در دلم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط