به چشم های تو ایمان می آورم

به چشم های تو ایمان می آورم
گویی اینجا پایان دنیاست
و تو...
پیامبری از نسل آینه
که رسالتش اش
تکثیر عشق بود
در بند بند وجودم...

#پرستوقادری
دیدگاه ها (۵)

خوب استکه برگشتی...این شعر جنون کم داشت!#علیرضا_آذر

#مذهبی بودن ما دردسری شد که نگو"من ملک بودم و فردوس برین ......

می شود مرا دوست داشته باشی ؟؟؟فعل این جمله آینده بعیـــــــد...

عاشق دختری نشوید که ساده و خوش خنده است ،لجباز است ،که شیطنت...

آنشب که رفتی همزمان؛ بالا هایم را پر پر کردی، لبخندی را که ا...

بارش نعمت باران زیبا و برف در آذربایجانشرقی و گوزل تبریزیم🤲🤲...

💕وقتی که روح عشق رااینگونه عریان می کنی درواژه های شعر من گو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط