شبی که با غزلم ائتلاف می کردی
شبی که با غزلم ائتلاف می کردی
دوباره موی قشنگت کلاف می کردی
مرا شکستی و بردی به زیر رو سریت
همیشه طعم لبم را طواف می کردی
همیشه پیچ و خم جاده دست تو نیست
که پیچ آخر ی اش را خلاف می کردی!
شکوه شانه ی شعرم چقدر باران داشت
و تو به زعم خودت عزم قاف می کردی
لبت به خنده که وا می شد آسمانی تر
به گریه های بلند ت کفاف می کردی
همیشه یک طرف قصه هات من بودم
و زیر سایه ی من اعتکاف می کردی
میان شعر من وخنده هات فرقی نیست
چقدر صحبت فرق و شکاف می کردی
برای دیدن رویت بهانه می کردم
ترانه ای که در آن اعتراف می کردی
/ سعید
دوباره موی قشنگت کلاف می کردی
مرا شکستی و بردی به زیر رو سریت
همیشه طعم لبم را طواف می کردی
همیشه پیچ و خم جاده دست تو نیست
که پیچ آخر ی اش را خلاف می کردی!
شکوه شانه ی شعرم چقدر باران داشت
و تو به زعم خودت عزم قاف می کردی
لبت به خنده که وا می شد آسمانی تر
به گریه های بلند ت کفاف می کردی
همیشه یک طرف قصه هات من بودم
و زیر سایه ی من اعتکاف می کردی
میان شعر من وخنده هات فرقی نیست
چقدر صحبت فرق و شکاف می کردی
برای دیدن رویت بهانه می کردم
ترانه ای که در آن اعتراف می کردی
/ سعید
۳.۹k
۰۱ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.