نیمه های گم شده

نیمه های گم شده 🫂🩵
پارت 7️⃣
از زبان: نویسنده ✍️
🫂
*(یویچیرو هنوز از نزوکو و مویچیرو بی‌خبر بود ، فقط با ناراحتی به راهش ادامه میده. نزوکو هم هنوز دنبال منبع صدا بود در صورتی که مویچیرو دنبال نزوکو عه)*
🩵
*نزوکو*: (همچنان دنبال منبع صدا بود ، تا اینکه... یویچیرو رو دید که تقریبا چند قدم ازش فاصله داشت رو دید و وایساد.«😆💕») (تو افکار اش: اون کیه؟؟چقدر شبیه مویچیرو عه..!)
🫂
*مویچیرو*: (وقتی دید که ناگهان نزوکو وایساد ، اون هم کنارش وایساد) (تا به رو به روش نگاه کرد، اون هم یویچیرو رو دید!) (تو افکارش: اون کیه؟ چه قدر شبیه منه....برام آشنا میزنه ولی تا به حال ندیدمش...)
🩵
*نزوکو*: (آروم آروم سمت یویچیرو میره ، تا به پشتش رسید, از مچ اش یویچیرو و میگیره)«حساس شد ، وایییی😆»
🫂
*یویچیرو*: (وقتی یه دستی رو دور مچ اش حس کرد ، توقف کرد و آروم به پشتش نگاه کرد)
🩵
ادامه دارد....😆🎀
🫂
نویسنده ✍️: وایییی😭💓 داستان داره تازه جالب میشه😭✨🛐 نظر؟🤓 تو کامنت بگید🙃 کامنت رو خالی نزارید 🫠
دیدگاه ها (۲)

نیمه های گم شده 🫂🩵 پارت 6️⃣از زبان: نویسنده ✍️🫂*(یویچیرو هنو...

?¿

نیمه های گم شده 🫂🩵 پارت 5️⃣از زبان: نویسنده ✍️ 🫂مویچیرو: (هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط