_سناریو_

وقتی میخوان برای یول بال بهت پیشنهاد بدن
(دریکو.هری.سدریک.لورنزو)
دریکو:استرس داشت ولی سعی میکرد مثل یه جنتلمن رفتار کنه بعد کلاس آروم صدات کرد و وقتی برگشتی با متانتی که از دریکو سراغ نداشتی بهت خیره شده بود"ا.ت درخواست کسی رو قبول کردی؟"
"نه هنوز.چطور؟"
"میخوام که...با من به یول بال بیا!"
"اوه...همین؟باشه.میام"
رفتی خوابگاه و فهمیدی که واست لباس گرفته و فرستاده خوابگاه

هری:سعی میکرد با اعتماد به نفس به نظر بیاد توی حیاط داشتی راه میرفتی که اومد سمتت"سلام هری."
"سلام...ا.ت میگم...وقتی که ویکتور بهت پیشنهاد داد درخواستشو قبول کردی؟"
"اوه نه*خنده*اون خیلی درشته..‌کنارش عین موش بنظر میام"
"*خنده*اون واقعاً هیکلیه.دوست داری با من به یول بال بیای؟"
"امم...آره.راستش از اولم منتظر پیشنهاد تو بودم"

سدریک:موهای قهوه ای روشنش رو بالا حالت داده و با صورتی که سعی داشت از خجالت زدگی قرمز نشه به سمت تویی که از کلاس بیرون میومدی اومد"خسته نباشی"
"ممنون سدریک."
"کلاس خوب بود؟"
"بدنبود"
"دیگه چه خبر؟"
"راستش خبر خاصی نیست بهترین دوستم رنگ لبو شده و میخواد یه چیزی بهم بگه که نمیگه.غیر از اون دیگه هیچی"
"ا.ت با من به مراسم میای؟"
"این شد یه چیزی....میام"
"ساعت هفت میام دنبالت*لبخند"

لورنزو:مثل یه جنتلمن واقعی اومد سمتت و کنارت روی صندلی نشست مدتی باهم صحبت کردین که بحث مراسم رو پیش کشید"راستی برای مراسم،پیشنهاد کسی رو قبول کردی؟"
"راستش هنوز کسی پیشنهادی نداده*خنده"
"میشه من اولیش باشم؟با من به یول بال میای بانو؟"
"خب فکر کنم که...آره.آره میام."
"*دستتو آروم گرفت *میبینمت"
دیدگاه ها (۳)

_سناریو_

_سناریو_

love Between the Tides³⁸یک هفته بعد تهیونگرفتم کلاس تهیونگ:س...

درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط