سناریو
#سناریو
#درخواستی
اعضا با ات دعوا میکنن اعضا یهو اعصابشون خورد میشه میزنن تو گوش ات، ات گریه میکنه و با کیوت ترین حالت ممکن میگه چطور دلت اومد نکته ( اعضا شوهر ات هستن )
مکنه لاین
جونگکوک=
ا/ت-امروز داداشم بهم زنگ زد و گفت که فرودگاه ست منم خیلی تعجب کردم و البته خوشحالم شدم با کلی ذوق و شوق رفتم و اماده شدم
چند مین بعد
به کوک نگفتم که اومدم بیرون کلا حتی بهش نگفتم داداشم اومده کره ولی خب اشکال نداره به هر حال چیزی نیست رسیدم فرودگاه و دنبال داداشم میگشتم که پیداش کردم رفتم از پشت پریدم بغلش..🚶♀️:)
جونگکوک+امروز کارای شرکت زود تموم شد و با خودم گفتم برم خونه ا/ت رو سوپرایز کنم از شرکت زدم بیرون تو راهم کلی برای ا/ت خوراکی گرفتم رسیدم خونه هرچی زنگ و زدم کسی باز نکرد به ا/ت هم هرچی زنگ میزدم جواب نمیداد خیلی تو هم ریخته بودم نکنه براش اتفاقی افتاده باشه یهو یادم افتاد که رو گوشی ا/ت برای مواقع ضروری رد یاب گذاشته بودم سریع زدم یه رستوران و اورد بالا
+رستوران؟؟حتی به من چیزی هم نگفته؟؟
سریع سوار ماشین شدم و رفتم به همون رستوران رفتم داخل دنبال ا/ت میگشتم که با صحنه ای که دیدم خشکم زد ا/ت اونم با یه پسر رفتم جلو وو زدم رو میز همه برگشتن ما رو نگاه کردن ا/ت وقتی منو دید خوشحال بهم نگاه کرد منم خشمم بیشتر شد و همونجا ا/ت رو بلند کردم زدم تو گوشش و ا/ت افتاد زمین اون مرده بلند شد یقم و گرفت و با داد گفت
#با چه حقی دست رو خواهر من بلند کردی😠
+خواهر😳
ا/ت از رو زمین بلند شد و گفت..
-اره داداشمه هق هق
+م..ن من واقعا نمیخواستم اینطوری بشه نمیخواستم روت دست بلند کنم فقط یه لحظه این صحنه رو دیدم ...(حرفی براش نمیاد)[تو دلش]چطور در مورد ا/ت همچین فکری کردم
+ببخشیددد ا/ت
-چیو ببخشم مگه چیزی هم گذاشتی
+بیا بریم خونه حلش میکنیم
در همین حین با اینکه داداش ا/ت از دسته جونگکوک خیلی عصبانی بود ولی نمیخواست که زندگیه خواهرش خراب بشه و به خاطره همین میگه..
#راست میگه ا/ت برین خونه مسائلتون رو حل کنید اینجا جاش نیست(عصبانی طور ولی خونسرد)
+ا/ت به حرفه داداشت گوش کن بیا بریم
-..
+ا/تم
-...
دسته ا/ت رو میگیره میکشه میبره تو ماشین و میرن خونه همه چی به خوبی خوشی تموم میشه البته ا/ت سره اینکه جونگکوک رو گوشیش رد یاب نصب کرده بود کلی غر غر کرد ولی خب اخرش جونگکوک و بخشید تمام...🚶♀️
لایک♥️
کامنت💌
فالو✨
یادتون نره:)
اصکی هم ممنوعه😠
#درخواستی
اعضا با ات دعوا میکنن اعضا یهو اعصابشون خورد میشه میزنن تو گوش ات، ات گریه میکنه و با کیوت ترین حالت ممکن میگه چطور دلت اومد نکته ( اعضا شوهر ات هستن )
مکنه لاین
جونگکوک=
ا/ت-امروز داداشم بهم زنگ زد و گفت که فرودگاه ست منم خیلی تعجب کردم و البته خوشحالم شدم با کلی ذوق و شوق رفتم و اماده شدم
چند مین بعد
به کوک نگفتم که اومدم بیرون کلا حتی بهش نگفتم داداشم اومده کره ولی خب اشکال نداره به هر حال چیزی نیست رسیدم فرودگاه و دنبال داداشم میگشتم که پیداش کردم رفتم از پشت پریدم بغلش..🚶♀️:)
جونگکوک+امروز کارای شرکت زود تموم شد و با خودم گفتم برم خونه ا/ت رو سوپرایز کنم از شرکت زدم بیرون تو راهم کلی برای ا/ت خوراکی گرفتم رسیدم خونه هرچی زنگ و زدم کسی باز نکرد به ا/ت هم هرچی زنگ میزدم جواب نمیداد خیلی تو هم ریخته بودم نکنه براش اتفاقی افتاده باشه یهو یادم افتاد که رو گوشی ا/ت برای مواقع ضروری رد یاب گذاشته بودم سریع زدم یه رستوران و اورد بالا
+رستوران؟؟حتی به من چیزی هم نگفته؟؟
سریع سوار ماشین شدم و رفتم به همون رستوران رفتم داخل دنبال ا/ت میگشتم که با صحنه ای که دیدم خشکم زد ا/ت اونم با یه پسر رفتم جلو وو زدم رو میز همه برگشتن ما رو نگاه کردن ا/ت وقتی منو دید خوشحال بهم نگاه کرد منم خشمم بیشتر شد و همونجا ا/ت رو بلند کردم زدم تو گوشش و ا/ت افتاد زمین اون مرده بلند شد یقم و گرفت و با داد گفت
#با چه حقی دست رو خواهر من بلند کردی😠
+خواهر😳
ا/ت از رو زمین بلند شد و گفت..
-اره داداشمه هق هق
+م..ن من واقعا نمیخواستم اینطوری بشه نمیخواستم روت دست بلند کنم فقط یه لحظه این صحنه رو دیدم ...(حرفی براش نمیاد)[تو دلش]چطور در مورد ا/ت همچین فکری کردم
+ببخشیددد ا/ت
-چیو ببخشم مگه چیزی هم گذاشتی
+بیا بریم خونه حلش میکنیم
در همین حین با اینکه داداش ا/ت از دسته جونگکوک خیلی عصبانی بود ولی نمیخواست که زندگیه خواهرش خراب بشه و به خاطره همین میگه..
#راست میگه ا/ت برین خونه مسائلتون رو حل کنید اینجا جاش نیست(عصبانی طور ولی خونسرد)
+ا/ت به حرفه داداشت گوش کن بیا بریم
-..
+ا/تم
-...
دسته ا/ت رو میگیره میکشه میبره تو ماشین و میرن خونه همه چی به خوبی خوشی تموم میشه البته ا/ت سره اینکه جونگکوک رو گوشیش رد یاب نصب کرده بود کلی غر غر کرد ولی خب اخرش جونگکوک و بخشید تمام...🚶♀️
لایک♥️
کامنت💌
فالو✨
یادتون نره:)
اصکی هم ممنوعه😠
۱۲.۶k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.