پارت۳🥀آخرین عکس
پارت۳🥀آخرین عکس
..
دازای:چویا زودتر باهام بیا تو راه تعریف میکنم نتونستم از اون موری عوضی مامور در خواست کنم تازه کلیم وقتم گرفت.
چویا:باشه سوار موتور شو سه سوته میرسیم تو هم بگو چیشده؟
دازای:تچ یادته اوداساکو از چند تا بچه یتیم مراقبت می کرد ریس میک میک برای عصابانی کردن اوداساکو همه بچه ها رو کشت اوداساکو دیوونه شد زد. به سرش و پاشو دقیقا گذاشته وسط میدن جنگ مهبت اوداساکو قویه ولی موهبت ریس میک میک هم همونه اوداساکو هم قراره بمیره اگه نرسیم اونم میمیره.
چویا:تچ دازای کمرم بچسب میخوام با سرعت ۳۰۰ برم.
دازای:(وقتی که عدد سرعت شنیدم یه لحظه فکر کردم دیوونه شده ولی الان با این رابط. ۳۰۰ هم کم بود پس کمرشو سریع چنگ زدم چسبیدم) باشه برو.
انو:هیق گومنننن گومن گومن شما قرار نیست به موقع برسید گومن هق😭
(پنج دقیقه بعد)
چویا: رسیدیم.
دازای:(همه مامورا مرده بودن به سرعت رفتیم طرف سالنی که صدای شلیک میشنیدیم همون موقع اوداساکو دیدم تیری شلیک کرد تیر دقیقا خورد. به قلب ریس میک میک و اون طرفم تیر ریس میک میک مستقیم خورد به قلب اودا ) اوداساکوووووو
چویا: اودا تمه با خودت چیکار کردی
دازای: اودا اروم باش نفس بکش میریم بیمارستان.
اوداساکو: دازای لطفا به خاطر من ادم خوبی باش از یتیم ها مواظبت کن به ضعیف ها کمک کن هر دوتاتون میدونم خوبی بدی براتون فرقی نداره پس لطفا سمت خوبی باشید این..اینطور کمی قشنگ تره.
انو:(در.اخرین لحظه اوداساکو باند چشم دازای باز کرد و. بعد اخرین لبخند زندگیش زد دازای مثل یه مجسمه خشکش زده بود هیچ کاری نمی کرد ولی چویا جند قطر اشک از چشمش پایین ریخت و. عصبانی شد)
چویا:لعنتی لعنتی چرا اینکار با خودت کردی. بلند شو عوضی زیادی مهربون.
دازای:نه..نه...نه.
چویا:(به دازای نگاه کردم هیچی هیچ احساس خشک بود وشکسته دازای شکسته بود بدنش شل شد و اروم افتاد رو. پاهام)
دازای:نه...نه...باید. زودتر می رسیدم.اگ...اگه چند ثانیه زودتر رسیده بودم ز..زنده بود
انو:(رو زانوهام نشسته بودم و گریه می کردم هق کاش میتونستم کاری کنم هق ول نمیتونم نمیتونم من زنده نیستم نمیتونم اروم به جسد اوداساکو خیره.شدم که چند نور سفید اروم ازش اومد بیرون حتما روحش بود چقدر پاک یادم وقتی مردم شکل روحم سیاه سفید بود به اروم بالا رفتن اون نور های سفید. نگاه کردم. چرا باید. ادمی به این خوبی بمیره؟
___________________________________/________
من با این پارت مردم زنده شدم اوداساکو هقققق😭😭😭
..
دازای:چویا زودتر باهام بیا تو راه تعریف میکنم نتونستم از اون موری عوضی مامور در خواست کنم تازه کلیم وقتم گرفت.
چویا:باشه سوار موتور شو سه سوته میرسیم تو هم بگو چیشده؟
دازای:تچ یادته اوداساکو از چند تا بچه یتیم مراقبت می کرد ریس میک میک برای عصابانی کردن اوداساکو همه بچه ها رو کشت اوداساکو دیوونه شد زد. به سرش و پاشو دقیقا گذاشته وسط میدن جنگ مهبت اوداساکو قویه ولی موهبت ریس میک میک هم همونه اوداساکو هم قراره بمیره اگه نرسیم اونم میمیره.
چویا:تچ دازای کمرم بچسب میخوام با سرعت ۳۰۰ برم.
دازای:(وقتی که عدد سرعت شنیدم یه لحظه فکر کردم دیوونه شده ولی الان با این رابط. ۳۰۰ هم کم بود پس کمرشو سریع چنگ زدم چسبیدم) باشه برو.
انو:هیق گومنننن گومن گومن شما قرار نیست به موقع برسید گومن هق😭
(پنج دقیقه بعد)
چویا: رسیدیم.
دازای:(همه مامورا مرده بودن به سرعت رفتیم طرف سالنی که صدای شلیک میشنیدیم همون موقع اوداساکو دیدم تیری شلیک کرد تیر دقیقا خورد. به قلب ریس میک میک و اون طرفم تیر ریس میک میک مستقیم خورد به قلب اودا ) اوداساکوووووو
چویا: اودا تمه با خودت چیکار کردی
دازای: اودا اروم باش نفس بکش میریم بیمارستان.
اوداساکو: دازای لطفا به خاطر من ادم خوبی باش از یتیم ها مواظبت کن به ضعیف ها کمک کن هر دوتاتون میدونم خوبی بدی براتون فرقی نداره پس لطفا سمت خوبی باشید این..اینطور کمی قشنگ تره.
انو:(در.اخرین لحظه اوداساکو باند چشم دازای باز کرد و. بعد اخرین لبخند زندگیش زد دازای مثل یه مجسمه خشکش زده بود هیچ کاری نمی کرد ولی چویا جند قطر اشک از چشمش پایین ریخت و. عصبانی شد)
چویا:لعنتی لعنتی چرا اینکار با خودت کردی. بلند شو عوضی زیادی مهربون.
دازای:نه..نه...نه.
چویا:(به دازای نگاه کردم هیچی هیچ احساس خشک بود وشکسته دازای شکسته بود بدنش شل شد و اروم افتاد رو. پاهام)
دازای:نه...نه...باید. زودتر می رسیدم.اگ...اگه چند ثانیه زودتر رسیده بودم ز..زنده بود
انو:(رو زانوهام نشسته بودم و گریه می کردم هق کاش میتونستم کاری کنم هق ول نمیتونم نمیتونم من زنده نیستم نمیتونم اروم به جسد اوداساکو خیره.شدم که چند نور سفید اروم ازش اومد بیرون حتما روحش بود چقدر پاک یادم وقتی مردم شکل روحم سیاه سفید بود به اروم بالا رفتن اون نور های سفید. نگاه کردم. چرا باید. ادمی به این خوبی بمیره؟
___________________________________/________
من با این پارت مردم زنده شدم اوداساکو هقققق😭😭😭
۳.۴k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.