زندگی پر معنا
#زندگی_پر_معنا
P30
=:منظورم اینه که جایش نه تنها رو تخته بلکه تو بغلمه
+:کوک بس کن (لبخند و زمزمه)
=:چرا نکنه بدت میاد؟
+:نه.. یعنی چیزه..... عیبابا. ولی کلا بس کن...
=:باش..
=:عمه جان با اجازه ا.ت باید بره استراحت کنه میبرمش تو اتاق...
&:برو پسرم برو.. (لبخند)
ویو اتاق کوک...
=:ا.ت بیا بشین...(اشاره به تخت) .
+:باشه
=:ببین من فردا باید برم یه سفر کاری دوست داری با من بیای؟
+:نمیدونم...
=:پس میای..
+:من که.... باشه میام..
=:حالا بگیر بخواب که فردا بعد از شرکت راه می افتیم...
+:باشه...
(ا.ت کم کم خوابش برد که در همون لحظه.. در اتاق زده شد)
تق تق تق(صدای در🤣)
=:کیه؟
! :منم داداشی...
=:عا بیا تو...
! :مامان و بابا کارت دارن... (الکی)
=:باشه هواست به ا.ت باشه..
! :حتما...
(کوک از اتاق خارج شد ولی نمی دونست قراره چه اتفاقی برای ا.ت بیوفته)
ادامه دارد...
P30
=:منظورم اینه که جایش نه تنها رو تخته بلکه تو بغلمه
+:کوک بس کن (لبخند و زمزمه)
=:چرا نکنه بدت میاد؟
+:نه.. یعنی چیزه..... عیبابا. ولی کلا بس کن...
=:باش..
=:عمه جان با اجازه ا.ت باید بره استراحت کنه میبرمش تو اتاق...
&:برو پسرم برو.. (لبخند)
ویو اتاق کوک...
=:ا.ت بیا بشین...(اشاره به تخت) .
+:باشه
=:ببین من فردا باید برم یه سفر کاری دوست داری با من بیای؟
+:نمیدونم...
=:پس میای..
+:من که.... باشه میام..
=:حالا بگیر بخواب که فردا بعد از شرکت راه می افتیم...
+:باشه...
(ا.ت کم کم خوابش برد که در همون لحظه.. در اتاق زده شد)
تق تق تق(صدای در🤣)
=:کیه؟
! :منم داداشی...
=:عا بیا تو...
! :مامان و بابا کارت دارن... (الکی)
=:باشه هواست به ا.ت باشه..
! :حتما...
(کوک از اتاق خارج شد ولی نمی دونست قراره چه اتفاقی برای ا.ت بیوفته)
ادامه دارد...
۱.۶k
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.