pãrt : 12
pãrt : 12
ا.ت روی پای هان برعکس میشه و کامل رو به هان میشه و آروم ل*بای هانو میبوسه و میخاد که جدا شه اما هان اجازه نمیده که جدا شه و از پشت سره ا.ت رو میگیره و ادامه میده
هان : امشبو ددی صدام میکنی
ا.ت : نخیر خوشم نمیاد
هان : مجبورت میکنم
ا.ت : نمیتونی
و بعد از این حرفش هان با دستاش رون های پای ا.ت رو تو دستاش میگیره
هان : مطمئنی؟
ا.ت : آی ارع
هان : پشیمونت میکنم امشبو ادامه دار میکنم و آروم لباس های ا.ت رو در میاره و . . . (دوستان ببخشید نمیتونم اسماتش کنم ویسگون اجازه نمیده )(مدتی بعد)
ا.ت : آیییییییی هانی آروممم
(هان بی توجه به کارش ادامه میده)
ا.ت با خودش میگه چاره ای ندارم مجبورم و میگه
ا.ت : ددی دردم گرفت تروخدا آروم
(ویو راوی)
بعد از این حرف ا.ت هان محکم میکشه بیرون که باعث میشه ا.ت ناله کنه هان از این حرف ا.ت شوکه شده بود
هان : باورم نمیشه واقعا بلاخره بهم گفتی؟
ا.ت : آیییییییی دلممممم درد میکنههه خب چرا وحشی بازی در میاری؟
هان : ببخشید بیبی دست خودم نبود *با خنده*
ا.ت : وا ینی چی؟
هان : تقصیر جذابیت توعه حالا ۵ دیقه استراحت کن برا راند بعد
ا.ت : هان من درد دارم *با بغض*
هان : باشه باشه ادامه نمیدیم غلط کردم ترو خدا گریه نکن و میاد کنارش رو تخت دراز میکشه و ا.ت رو بغل میکنه
هان : دختر تو فوق العاده ای
ا.ت : 😄😄چطور
هان : عالی بودی نمیتونستم ازت دست بردارم
ا.ت : 😂 باشه مرسی
ا.ت روی پای هان برعکس میشه و کامل رو به هان میشه و آروم ل*بای هانو میبوسه و میخاد که جدا شه اما هان اجازه نمیده که جدا شه و از پشت سره ا.ت رو میگیره و ادامه میده
هان : امشبو ددی صدام میکنی
ا.ت : نخیر خوشم نمیاد
هان : مجبورت میکنم
ا.ت : نمیتونی
و بعد از این حرفش هان با دستاش رون های پای ا.ت رو تو دستاش میگیره
هان : مطمئنی؟
ا.ت : آی ارع
هان : پشیمونت میکنم امشبو ادامه دار میکنم و آروم لباس های ا.ت رو در میاره و . . . (دوستان ببخشید نمیتونم اسماتش کنم ویسگون اجازه نمیده )(مدتی بعد)
ا.ت : آیییییییی هانی آروممم
(هان بی توجه به کارش ادامه میده)
ا.ت با خودش میگه چاره ای ندارم مجبورم و میگه
ا.ت : ددی دردم گرفت تروخدا آروم
(ویو راوی)
بعد از این حرف ا.ت هان محکم میکشه بیرون که باعث میشه ا.ت ناله کنه هان از این حرف ا.ت شوکه شده بود
هان : باورم نمیشه واقعا بلاخره بهم گفتی؟
ا.ت : آیییییییی دلممممم درد میکنههه خب چرا وحشی بازی در میاری؟
هان : ببخشید بیبی دست خودم نبود *با خنده*
ا.ت : وا ینی چی؟
هان : تقصیر جذابیت توعه حالا ۵ دیقه استراحت کن برا راند بعد
ا.ت : هان من درد دارم *با بغض*
هان : باشه باشه ادامه نمیدیم غلط کردم ترو خدا گریه نکن و میاد کنارش رو تخت دراز میکشه و ا.ت رو بغل میکنه
هان : دختر تو فوق العاده ای
ا.ت : 😄😄چطور
هان : عالی بودی نمیتونستم ازت دست بردارم
ا.ت : 😂 باشه مرسی
۶.۵k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.