میپرست ایجادم نشئهی ازل دارم

می‌پرستِ ایجادم، نشئه‌ی ازل دارم
همچو دانه‌ی انگور، شیشه در بغل دارم

گر دهند بر بادم، رقص می‌کنم شادم
خاک عجز بنیادم، طبع بی‌خلل دارم

آفتاب در کار است، سایه ‌گو به غارت رو
چون منی اگر گم شد، چون تو پی بدل دارم

معنی بلند من، فهم تند می‌خواهد
سیر فکرم آسان نیست، کوهم و کُتل دارم

از منی تنزل‌ کن‌، او شو و تویی ‌گل ‌کن
اندکی تامل ‌کن، نکته‌ی محتمل دارم

حق برون مردم نیست‌، جوش باده بی‌خُم نیست
راه مدعا گم نیست‌، عرض مبتذل دارم

دل مشبک است امروز، از خدنگ بیدادت
محو لذت شوقم، شأنی از عسل دارم

سنگ هم به حال من‌، گریه‌ گر کند برجاست
بی‌تو زنده‌ام یعنی، مرگ بی‌اجل دارم

ترک سود و سودا کن‌، قطع هر تمنا کن
می خور و طرب‌ها کن‌، من هم این عمل دارم

بحر قدرتم #بیدل ، موج‌خیزِ معنی‌هاست
مصرعی اگر خواهم، سر کنم غزل دارم

#بیدل_دهلوی
دیدگاه ها (۰)

مریض حالی‌ام خوش نیستنه خواب راحتی دارم نه مایلم به بیداریدر...

به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی‌گیرد خطایش را زلیخا کرد، ی...

این منمآبی رنگ پریده با شیشه‌هایی همه شکسته...

چه سایه‌سار پر از لطف و رحمتی داری!به جمع سایه‌نشینان عنایتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط