پارت کج دو
پارت کج دو
جونگین و ا/ت رفتن یه پاساژ دیگه و خرید کردن جونگین تو این مدت از خوشحالی میخواست پرواز کنه چون ا/ت گفته بود جونگین شب هر چی بگه انحام میده بخواطر اون خوشحال بود پ البته خوشجال بود که میخواد بابا شه، ا/ت کاملا تنبیهشو یادش برده بود
جونگین: ا/ت بریم خونه
ا/ت عه وا برا چی
جونگین: تو خونه باهات کار دارم
ا/ت: چه کاری نکنه باز از من میخوای برات کیک بپزم
جونگین: ن یه کار بهتر
ا/ت: یکم بعد یانگ جونگین دارم لباسارو میبینم
جونگین: اوکی، انرژی زا میخوری بخرم (الان میگین این از کجا در اومد من داشتم الان میخوردم گفتم تو سناریو هم بنویسم)
ا/ت: برای چی اخه
جونگین: برای اینکه تا شب همه ی انرژی هات تموم نشه
هر دوی انها انرژی زا خریدند و خوردند
ا/ت: حالا میتونیم بریم خونه
جونگین: اخخخخ جوننننن
خونه
جونگین: بیا بشین بغل ددی
ا/ت: منظورت چیه نمیشهههه
جونگین:(نوچ دست ا/ت رو میگیره و میکشع بغلش) بیا یعنی بیا
جونگیم: چشم اقای جونگین
جونگین: افرین، بریم سر اصل مطلب
ا/ت: چه چیزی
ا/ت رو پرت کرد رو مبل دو نفره کنارشون و رو ا/ت خیمه زد
جونگین: حق نداری با لبی من بری شنفتی و کارت ساخس
اای خدااا حتی
و جونگین تبدیل به ددی خشن میشود
جونگین: زود زانو بزن تا بد تر نشده
و بعد انجام نصف کارهای چندش تورو رو تخت پرت کرد لباستو کند لباس خودشم در اورد و بدون اینکع عادت کنی توت وارد کرد جیغ بنفشی کشیدی و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الان حامله ای و قراره دو ماه دیگه نوزاد به دنیا بیاری
جونگین: ا/ت جونم
ا/ت: بله
جونگین: میگو زود به دنیا بیار چهار پنچ تاهم بیاریم
جونگین و ا/ت رفتن یه پاساژ دیگه و خرید کردن جونگین تو این مدت از خوشحالی میخواست پرواز کنه چون ا/ت گفته بود جونگین شب هر چی بگه انحام میده بخواطر اون خوشحال بود پ البته خوشجال بود که میخواد بابا شه، ا/ت کاملا تنبیهشو یادش برده بود
جونگین: ا/ت بریم خونه
ا/ت عه وا برا چی
جونگین: تو خونه باهات کار دارم
ا/ت: چه کاری نکنه باز از من میخوای برات کیک بپزم
جونگین: ن یه کار بهتر
ا/ت: یکم بعد یانگ جونگین دارم لباسارو میبینم
جونگین: اوکی، انرژی زا میخوری بخرم (الان میگین این از کجا در اومد من داشتم الان میخوردم گفتم تو سناریو هم بنویسم)
ا/ت: برای چی اخه
جونگین: برای اینکه تا شب همه ی انرژی هات تموم نشه
هر دوی انها انرژی زا خریدند و خوردند
ا/ت: حالا میتونیم بریم خونه
جونگین: اخخخخ جوننننن
خونه
جونگین: بیا بشین بغل ددی
ا/ت: منظورت چیه نمیشهههه
جونگین:(نوچ دست ا/ت رو میگیره و میکشع بغلش) بیا یعنی بیا
جونگیم: چشم اقای جونگین
جونگین: افرین، بریم سر اصل مطلب
ا/ت: چه چیزی
ا/ت رو پرت کرد رو مبل دو نفره کنارشون و رو ا/ت خیمه زد
جونگین: حق نداری با لبی من بری شنفتی و کارت ساخس
اای خدااا حتی
و جونگین تبدیل به ددی خشن میشود
جونگین: زود زانو بزن تا بد تر نشده
و بعد انجام نصف کارهای چندش تورو رو تخت پرت کرد لباستو کند لباس خودشم در اورد و بدون اینکع عادت کنی توت وارد کرد جیغ بنفشی کشیدی و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الان حامله ای و قراره دو ماه دیگه نوزاد به دنیا بیاری
جونگین: ا/ت جونم
ا/ت: بله
جونگین: میگو زود به دنیا بیار چهار پنچ تاهم بیاریم
۷.۰k
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.